خطت سبز و لبت مشک و گلاب است
دهانت ذره رویت آفتاب است
تو گنج حسن و بس خانه دل
که از شوق چنین گنجی خراب است
دل من بی به روی تو سوزان
چو کتان از وجود ماهتاب است
شبی کان آستان بالین من نیست
چه جای بستر و چه جای خواب است
برو ناصح مترسان از عذابم
که دیدار تو ما را خود عذاب است
بحمد الله ندارم دامن تر
اگر بر خرقهام داغ شراب است
کمال آن خاک در از گریه تر ساز
که در باران امید فتح آب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت شخص مورد نظر میپردازد. شاعر با بیان ویژگیهای ظاهری و باطنی معشوق، احساس عمیق عشق و شوق را به تصویر میکشد. او از دل سوختهاش میگوید که به خاطر دوری از معشوق به حالت بیتابی رسیده است. همچنین، شاعر بر این نکته تأکید میکند که دیدن معشوق برایش همچون عذابی است خوشایند و به نوعی حیات او به زیبایی معشوق وابسته است. در نهایت، شعر به جاذبهای اشاره دارد که این عشق و زیبایی به زندگی و روح انسان میبخشد.
هوش مصنوعی: خط زیبا و خوش رنگ تو سبز است و لبهایت معطر مانند مشک و گلاب هستند. دهانت همچون ذرهای از نور، درخشان و تابناک مثل آفتاب است.
هوش مصنوعی: تو مانند گنجی ارزشمند هستی و قلب من به خاطر عشق و شوقی که به وجود تو دارد، از درون خرابی کشیده است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو میسوزد، مانند کتان که تحت تأثیر نور ماهتاب قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: شبی که بر بالین من کسی نیست، نه جایی برای استراحت دارم و نه جایی برای خواب.
هوش مصنوعی: دلسوز لازم نیست نگران عذاب من باشی، زیرا ملاقات تو خود برای من مانند عذابی است.
هوش مصنوعی: با سپاس از خدا، دامنم تر نیست و اگرچه بر روی لباسهایم نشانههای شراب وجود دارد.
هوش مصنوعی: بهترین وضعیت آن زمین این است که از اشک خودش خیس شود، چرا که در باران امید، امکان پیروزی و نوید حیات وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حیاتش با مسیحا همرکاب است
صبوحش تا قیامت در حساب است
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانهای گیری صواب است
بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی
که خلق عالم و عالم سراب است
در آن خانه تو را یکسان نماید
[...]
ببستی چشم یعنی وقت خواب است
نه خوابست آن حریفان را جواب است
تو میدانی که ما چندان نپاییم
ولیکن چشم مستت را شتاب است
جفا میکن جفاات جمله لطف است
[...]
مه از شرم رخ او در نقاب است
میان ماه رویان آفتاب است
ز نور مهر تو در ماه تاب است
ترا پروانه شمع و ماهتاب است
چه میپرسی خبر از عالم دل
ز چشم مست تو عالم خراب است
شراب از خون ما خوردی و ما را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.