گر چو پسته دهن تنگ تو در خنده شود
پسته را پوست ز تن پیش تو برکنده شود
چون ببیند قد و بالای تو را نیست عجب
سرو آزاد به جان و دل اگر بنده شود
جانم آن دم که ز رخ پردهٔ تن بردارد
ترسم از روی دلارای تو شرمنده شود
بس که بوسد در و دیوار تو چون ذره
تنم آن روز که چون گرد پراکنده شود
ناصر آن روز که در خاک بود عظم رمیم
قدمی بر سر خاکش بنهی زنده شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جوان بخت مدبر که در اصلاح امور
خرد پیر ز تدبیر تو شرمنده شود
در روا کردن حاجات شتابی داری
کز تو امسال روا حاجت آینده شود
هستی ای خسرو فرهاد لقب قابل آن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.