صبا به خیر و سلامت سلام یار آورد
به سوی بنده پیامی ز شهریار آورد
به غیر باد که او شبرو و سحرخیز است
سلام یار که یارد به نزد یار آورد
فدای یاری بادم که نامهای برساند
بدان دیار و جوابی بدین دیار آورد
گر ای صبا گذری بر آن جناب، زنهار
بگو که هجر تو ما را به زینهار آورد
درخت گل بنشاندیم در هوای رخت
بر آب چشم و همه خار هجر بار آورد
غلام همت چشم خودم که از گوهر
هر آن مراد که میخواست در کنار آورد
مترس ناصر با لطف او ز روز شمار
که نقد قلب نخواهد در شمار آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره محبت و اشتیاق به یار است. شاعر پیام سلام یار را از یک دوست به نام "صبا" دریافت کرده و از او میخواهد که پیامی به یار برساند. او به تاثیر هجران و دوری از یار اشاره میکند و بیان میکند که این دوری او را رنجیده خاطر کرده است. شاعر همچنین از زیبایی و شگفتیهای عشق خود میگوید و به امید روزی که دوباره به یار برسد، از صبا میخواهد تا پیغامی از عشقش برساند. در پایان، او به تاثیر محبت بر زندگیاش اشاره کرده و میگوید که این عشق هر روز را برایش پرارزش میکند.
هوش مصنوعی: نسیم خوش به همراهی سلامی از یار به سوی من آورد و پیامی از طرف شهریار به من رساند.
هوش مصنوعی: تنها باد است که در شب میگذرد و صبح زود نیز بیدار است. سلام به یاری که دوستی را به نزد محبوبش میآورد.
هوش مصنوعی: جانم فدای دوستی است که نامهای به آن سرزمین ببرد و جواب آنجا را به اینجا بیاورد.
هوش مصنوعی: اگر نسیم خوشی به سوی آن محبوب بگذری، لطفاً بگو که دوری و جدایی تو ما را به سختی و درد و رنج آورد.
هوش مصنوعی: ما در بهار عشق، درخت گلی کاشتیم و در انتظار تو، اشکهایمان چون قطرات باران بر روی زمین میریزد و تنها دلتنگی و جدایی، زخمهایی را بر دل ما به یادگار گذاشته است.
هوش مصنوعی: من غلام و خدمتگذار آرزوی چشم خودم هستم که هر خواستهای را به آسانی به دست میآورد.
هوش مصنوعی: نگران نباش ناصر، زیرا با لطف او، روزها شمارش نمیشوند و ارزش واقعی قلب را در هیچ حسابی نمیآورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا هوای سحرگه پیام آورد
نسیم بوی بهشتی از آن دیار آورد
دلم به مقدم او پر زلعل و در طبقی
به دست مردم چشمم پی نثار آورد
غلام فصل بهارم که هر ورق زگلش
[...]
شکست دستی کز خامه بس نگار آورد
نگارها ز سر کلک زرنگار آورد
شکست دستی کاندر پرند روم و طراز
هزار سحر مبین، هر دم آشکار آورد
شکست دستی کز شاهدان حجله طبع
[...]
شکست دستی کز خامه بینگار آورد
نگارها ز سرکلک زرنگار آورد
شکست دستی کاندر پرند روم و طراز
هزار سحر مبین هردم آشکار آورد
شکست دستی کز شاهدان حجلهٔ طبع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.