صبا به خیر و سلامت سلام یار آورد
به سوی بنده پیامی ز شهریار آورد
به غیر باد که او شبرو و سحرخیز است
سلام یار که یارد به نزد یار آورد
فدای یاری بادم که نامهای برساند
بدان دیار و جوابی بدین دیار آورد
گر ای صبا گذری بر آن جناب، زنهار
بگو که هجر تو ما را به زینهار آورد
درخت گل بنشاندیم در هوای رخت
بر آب چشم و همه خار هجر بار آورد
غلام همت چشم خودم که از گوهر
هر آن مراد که میخواست در کنار آورد
مترس ناصر با لطف او ز روز شمار
که نقد قلب نخواهد در شمار آورد