براق برق عزم آسمان کرد
قطار پیل جوهرکش روان کرد
فلک دلگرم شد از بهر غنچه
هوا از ابر گل را سایبان کرد
چو چشم ابر بر رویِ گل افتاد
ز دیده بر سر او دُرفشان کرد
بده ساقی به دستم جام لاله
که مخموری رخم را زعفران کرد
به بانگ ارغنون درکش از آن می
که عکسش نیلفر را ارغوان کرد
سحرگه با لب او غنچه زد لاف
صبا برخاست و خاکش در دهان کرد
چو نرگس نوبت مستیست ای یار
چو ناصر چند مستوری توان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخستین جوهر روحانیان کرد
که او را نز مکان و نز زمان کرد
شوانم خواب در مرز گلان کرد
گلم واچید و خوابم را زیان کرد
باغبان دید که مو گل دوست دیرم
هزاران خار بر گل پاسبان کرد
چو طالع موکب دولت روان کرد
سعادت روی در روی جهان کرد
بزیر بالش آن زن نهان کرد
که یعنی خون زن نامهربان کرد
از آن بخشش که دامانش گران کرد
ره آوردی به مسکینان روان کرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.