چو چشمت هیچ آهوئی ندارد
که چشمت هیچ آهوئی ندارد
خجل شد از گل روی تو لاله
که رنگی دارد و بوئی ندارد
از آن دارد سر اندر پیش نرگس
که دارد چشم و ابروئی ندارد
دلم از دیده جوی خون روان کرد
به غیر از دیده دل جوئی ندارد
ندانم در جهان روئی و رائی
که آن با راه تو روئی ندارد
سخن ناگفته شد در وصف رویت
به از ناصر سخنگوئی ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل از گیتی وفاجویی ندارد
که گیتی از وفا بویی ندارد
به دلجویان ندارد طالع ایام
چه دارد پس که دلجویی ندارد
وفا از شهربند عهد رسته است
[...]
زمانه چون تو دلجویی ندارد
فلک مثل تو مهرویی ندارد
بنامیزد نسیمی کان تو داری
گل سوری ازان بویی ندارد
چو بدخویی کند چشم تو با من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.