شماره ۱ - تاریخ وفات حاجی بهرام: حاجی بهرام بود از اعیان رفت - از دار فنا به ملک جاویدان رفت
شماره ۲ - تاریخ وفات حاجی بهرام: حاجی بهرام ای دریغا - از ملک وجود بست رحلت
شماره ۳ - دعوای دختر هزاره سلطان: دارم طلبی ز یار جانی دو سه کفش - نی زرد بود نه قرمزی و نه بنفش
شماره ۴ - جواب آخوند ملا سیدا: دنیاست عروس سه طلاق است سه کفش - نی زرد بود نه قرمزی و نه بنفش
شماره ۵: صاحب کرما از تو کرامت ماند - ذات تو در ایام سلامت ماند
شماره ۶ - اسبیات: صاحب جاها ترا ز من نیست خبر - هرگز نکنی به حال افتاده گذر
شماره ۷ - اسبیات: ای میر عالمی ز عطای تو بهره مند - لطفت چرا کند به من خسته ماجرا
شماره ۸ - اسبیات: صاحب جاها من از تو زر می طلبم - بی توشه ام و زاد سفر می طلبم
شماره ۹: در کشور حسن بینوا باید شد - عیسی و رفیع را گدا باید شد
شماره ۱۰: کارم به یکی بلای جان افتاده - سودا به سرم جهان جهان افتاده
شماره ۱۱: در کوی تو خویش را عدم فرض کنم - صد جان دگر به پای تو قرض کنم
شماره ۱۲: چشمم که به خشک سال مشتاقی ماند - دور از رخ یار از ره قاقی ماند
شماره ۱۳ - اسبیات: امروز به زیر پایم اسپ است بدو - چون فیل بود لکه چو فرزین کج رو
شماره ۱۴ - اسبیات: اسپی دارم که دم علم می سازد - زین را ز پشت بر شکم می سازد
شماره ۱۵ - اسبیات: اسپی دارم کز غمش سوخته ام - با عیب سراپاش نظر دوخته ام
شماره ۱۶ - اسبیات: اسپی که به آب و علفش پروردم - شد از غم او زیاده بار دردم
شماره ۱۷: ای آنکه تویی حیات ما باعث بود - هستند جهانی به حیاتت خوشنود
شماره ۱۸: صاحب جاها چشم سحرخیز به توست - عمر خضر و دولت پرویز به توست
شماره ۱۹: شاها نفست مسیح را دم بخشید - لطف تو به حال بنده مرهم بخشید
شماره ۲۰: ای قبله زخدمتت بسی مهجورم - عمریست از این فیض سعادت دورم
شماره ۲۱: اعدای تو را خاک بود مأوایش - تیغ تو بود به فرق دشمن جایش
شماره ۲۲: شاها همه خلق بنده همت تو - اقبال سعادتند در خدمت تو
شماره ۲۳: شاها بودم نشسته در خلوت خود - امید گسسته بودم از راحت خود
شماره ۲۴: ای شاه چراغ بزمت افروخته اند - اعدای تو را شعله صف سوخته اند
شماره ۲۵: ای شاه چو سرو باغ یکتا شده ام - انگشت نمای در بخارا شده ام
شماره ۲۶: ای شسته به مشک تر دهان قلمت - پرورده به مغز استخوان قلمت
شماره ۲۷: صاحب جاها تویی رفیع الدرجات - باشد قلمت خضر و دوات آب حیات
شماره ۲۸: ای شیشه به آب خضر کام قلمت - وی گشته علم چو سرو نام قلمت
شماره ۲۹: صاحب جاها فراغت از دل یابی - از نخل مراد خویش حاصل یابی
شماره ۳۰: صاحب جاها مراد از دل یابی - از گلشن عمر خویش حاصل یابی
شماره ۳۱: صاحب جاها همیشه من رنجورم - از همنفسان خویشتن مهجورم
شماره ۳۲: عمریست ز گلزار تماشا دورم - از فیض ملازمت بسی مهجورم