گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

دورم اگر از سعادت خدمت تو

پیوسته دلست آینهٔ طلعت تو

از گرمی آفتاب هجرم چه غمست

دارم چو پناه سایهٔ دولت تو

اهلی شیرازی

با اینهمه بی نیازی و حشمت تو

افسوس ز خواری من و عزت تو

در هر نفس است صد هزار ناله

یک ناله نشد قبول در حضرت تو

محتشم کاشانی

ای شیخ که هست دایم از نخوت تو

در طعنهٔ آلایش من عصمت تو

گر عفو خدا کم بود از طاعت تو

دوزخ ز من و بهشت از حضرت تو

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از محتشم کاشانی
وحشی بافقی

ای مدت شاهی جهان مدت تو

در عید سرور خلق از دولت تو

گر عید تواند که مجسم گردد

آید ز پی تهنیت خلعت تو

واعظ قزوینی

آمد پیری و، زشت شد صورت تو

از دست تو بگرفت ترا نکبت تو

از بس بتن تو چشم چون پنبه شده است

ماند به کمان پنبه زن قامت تو

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از واعظ قزوینی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه