ای خاکمال سرو روان تو آبها
موج کناره کرد فریبت سرابها
فانوس سد ره نشود نور شمع را
کی میشوند مانع حسنت نقابها
چشم تو را به خواب ندیدند مردمان
با آنکه رفتهاند به یاد تو خوابها
ای موج آب خضر کجا میروی که باز
افتاده است بر رگ جان اضطرابها
عمریست نالهها رگ و پوست میکنند
مطرب چه گفته است به گوش ربابها
از بس که در قلمرو فهم امتیاز نیست
شد زیر مشق ما ورق انتخابها
مغرور سیم خود مشو ای چنگ عاقبت
بر گردن تو کنده شود این طنابها
نزدیک آمدست که یاران بنا کنند
دیوارهای میکده را از کتابها
پیش دهان یار زبان لال میشود
بیهوده رفتهایم به خود سر حسابها
میکرد یاد سوختگان چشم مست او
افگندهاند نعل در آتش کبابها
گفتم غبار خاطر دل شستوشو دهم
پر شد ز خاک کاسه چشم حبابها
روی دلی ز ماهجبینان ندیدهام
گرمی نمانده است درین آفتابها
دوران مرا به هوش نیاورد سیدا
شد مستیم زیاد از این احتسابها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بادها وزان شد بر روی آبها
آن آبها گرفت شکنها و تابها
تا برگرفت ابر ز صحرا حجابها
بستند باغها ز گل و می خضابها
ای نرگس تو فتنه و در فتنه خوابها
زلف تو حلقهحلقه و در حلقه تابها
حوران جنت ار به کمالت نگه کنند
در رو کشند جمله ز شرمت نقابها
دست قضا چو نسخهٔ خوبان همینبشت
[...]
افتاده در دلم ز دو زلف تو تابها
زان هر شبم ز غصّه پریشانست خوابها
مهمان دیده است همه شب خیال تو
آرم برای بزم خیالت شرابها
خون دل از دو دیدهٔ مهجور میکنم
[...]
جانا ز چین زلف گشا پیچوتابها
تا تابد از رخت به دلم آفتابها
تا حسن جانفروز تو بینند عاشقان
بردار یکدم از رخ خود این نقابها
هرکس که در بهشت وصال تو ره نیافت
[...]
افکنده اند در جگر سنگ رخنهها
از موج تازیانه حکم تو آبها
در مجلس شراب تو از شوق میزنند
پروانهوار سینه بر آتش کبابها
شادم ز پیچ و تاب محبت که میرسد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.