گنجور

 
سیدای نسفی

نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید

نور چشم خود چو شبنم طرف روی گل کنید

بر در گلزار گلچینان هجوم آورده اند

خار دیوار چمن گل کرده فکر مل کنید

روی باغ از سبزه و سنبل مزلف کشته است

وقت آن آمد فراموش از خط و کاکل کنید

بید مجنون مو پریشان کرده چون دیوانگان

زلف لیلی را به دل چون طره سنبل کنید

ارغوان زاریست مژگانهای من ای عاشقان

سوی من بیند و سیر کشور کابل کنید

ناله عاشق نسیم صبح باغ دلگشاست

در چمن ای غنچه ها دل پرستی بلبل کنید

قامت پیران بود سد ره موج خطر

خواب آسایش به زیر سایه این پل کنید

تا نگردد باغبانان را خبر ای سیدا

سیر باغ آرزو پنهان چو بوی گل کنید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode