سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کرد
آب را موج خرامش پای در زنجیر کرد
ای دم صبح قیامت این همه تأخیر چیست
پاس خاطر داریی صحبت مرا دلگیر کرد
هر سرمه با قد خم گشته می گوید هلال
گردش ایام ما را در جوانی پیر کرد
آن کمان ابرو غضبناک از سر خاکم گذشت
چون هدف لوح مزارم را نشان تیر کرد
محتسب مرد و صراحی سجده های شکر ساخت
شیشه را از باده خالی مرگ این بی پیر کرد
سیدا دنیاپرستان را نگردد نو لباس
جغد نتواند به خود ویرانه را تعمیر کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای طبیعت و تاثیر زمان بر زندگی انسان میپردازد. شاعر با تصاویری از سرو و آب، تغییرات طبیعی و احساسات عمیق انسانی را بیان میکند. او از تأخیر در صبح قیامت گلهمند است و به یادآوریهای دلگیر اشاره میکند. همچنین، اشارهای به گذر زمان و پیری در جوانی دارد و ابروی غضبناک را به چشمانداز زندگی و مرگ ربط میدهد. در نهایت، شاعر به بیاعتنایی دنیاپرستان به ارزشهای واقعی و ناتوانی در بازسازی ویرانیها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و جذابیت سرو اشاره شده است که به قد و قامتش میبالد. تصویر سرو در آب منعکس شده و به نوعی زیباییاش را دوچندان کرده است. همچنین، حرکت آب به آرامی و با نرمی باعث شده که این تصویر زنجیری از جذابیت و زیبایی در ذهن ایجاد کند. به طور کلی، این تصویر نشاندهنده هماهنگی بین طبیعت و هنر است.
هوش مصنوعی: ای صبح قیامت! چرا این همه تأخیر میکنی؟ تو که به خاطر دارم، صحبت من را دلگیر کرد.
هوش مصنوعی: هر نوع سرمهای که با قد خمیدهای همراه شده، به ما میگوید که هلال (ماه) چرخش روزگار، ما را در دوران جوانی به پیری رسانده است.
هوش مصنوعی: آن ابرو که مانند کمان است و حالت غضبناکی دارد، هنگام عبور از روی خاک من، به عنوان هدف، نشانگر نوشته روی سنگ قبرم شد.
هوش مصنوعی: محتسب از دنیا رفت و شرابنوشی به اعتدال و شکرگزاری روی آورد. شیشهی پر از باده خالی شد و این حالت به انسان کمک کرد تا از آسیبهای مرگ و بیپیر شدن، دور بماند.
هوش مصنوعی: دنیاپرستان هرگز به خودشان نمیآیند و نمیتوانند خرابیهای خود را ترمیم کنند، حتی اگر لباس جدیدی بپوشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
نحس گردون در جهان جاه تا تأثیر کرد
بخت برنا را لگد کوب سپهر پیر کرد
دور گردون را زمانه علت بیداد خواند
صحن گیتی را ستاره موجب تشویر کرد
روزگار از جور گردون یک بیک آگاه گشت
[...]
خانه بر دوشی که سیر کوچه زنجیر کرد
کی به زنجیرش توان پا بسته تعمیر کرد؟
نشأه می مرگ آب زندگانی دیده است
دختر رزچون خضر صد نوجوان را پیر کرد
شعله گستاخ طرف دامن قاتل مباد!
[...]
تا مرا عشق تو با دیوانگان زنجیر کرد
فارغم از خدمت استاد و جور پیر کرد
آب حیوان در لب لعل تو و ما خشک لب
حسرت آن لب مرا از جان شیرین سیر کرد
روز اول بر وصالت دل نمیبایست بست
[...]
نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد
سگ چو شد دیوانه او را می توان زنجیر کرد
بی مربی زیر گردون معتبر نتوان شدن
ماه نو را رفته رفته چرخ عالمگیر کرد
با بزرگان جهان گستاخ بودن خوب نیست
[...]
در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کرد
همچو صبح صادقم در این سیاحت پیر کرد
زلف خوبان بسکه در این گوشه واگردیده است
جذبه را در خلوت ما عشق در زنجیر کرد
خواب دیدم زلف معشوقی به دست آورده ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.