نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد
سگ چو شد دیوانه او را می توان زنجیر کرد
بی مربی زیر گردون معتبر نتوان شدن
ماه نو را رفته رفته چرخ عالمگیر کرد
با بزرگان جهان گستاخ بودن خوب نیست
آخر این بی عزتی بر کوهکن تأثیر کرد
بی ابا نتوان به بزم تندخویان پا نهاد
بی محابا تکیه نتوان بر دم شمشیر کرد
تا به پای خم نرفتم ساغرم یاری نداد
دستگیری با من افتاده روح پیر کرد
می روند اهل طمع در بزم ها دیوانه وار
می توان درهای مهمانخانه را زنجیر کرد
قامت خلوت نشینان می کند کار کمان
می توان مسواک زاهد را نشان تیر کرد
وادیی دیوانگی جای فراغت بوده است
خواب راحت پای ما در خانه زنجیر کرد
سیدا مزد هنرور می رسد در خورد کار
روزیی فرهاد را گردون ز جوی شیر کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نحس گردون در جهان جاه تا تأثیر کرد
بخت برنا را لگد کوب سپهر پیر کرد
دور گردون را زمانه علت بیداد خواند
صحن گیتی را ستاره موجب تشویر کرد
روزگار از جور گردون یک بیک آگاه گشت
[...]
خانه بر دوشی که سیر کوچه زنجیر کرد
کی به زنجیرش توان پا بسته تعمیر کرد؟
نشأه می مرگ آب زندگانی دیده است
دختر رزچون خضر صد نوجوان را پیر کرد
شعله گستاخ طرف دامن قاتل مباد!
[...]
تا مرا عشق تو با دیوانگان زنجیر کرد
فارغم از خدمت استاد و جور پیر کرد
آب حیوان در لب لعل تو و ما خشک لب
حسرت آن لب مرا از جان شیرین سیر کرد
روز اول بر وصالت دل نمیبایست بست
[...]
سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کرد
آب را موج خرامش پای در زنجیر کرد
ای دم صبح قیامت این همه تأخیر چیست
پاس خاطر داریی صحبت مرا دلگیر کرد
هر سرمه با قد خم گشته می گوید هلال
[...]
در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کرد
همچو صبح صادقم در این سیاحت پیر کرد
زلف خوبان بسکه در این گوشه واگردیده است
جذبه را در خلوت ما عشق در زنجیر کرد
خواب دیدم زلف معشوقی به دست آورده ام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.