دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود
تیر را گوشه ابرو ز کمان خواهد بود
قسمت بیهوده گو در همه جا روزردیست
از سفر سود جرس آه و فغان خواهد بود
مال غارت زده از حاکم ده باید جست
گرگ را نیست گنه جرم شبان خواهد بود
ساغر و شیشه ز مهمانی خم سیر شدند
خانه اهل کرم از دگران خواهد بود
سفله از حرص دم مرگ پشیمان گردد
باغبان را کف افسوس خزان خواهد بود
ظاهر و باطن عشاق چو گل یکرنگ است
هر چه باشد به دل ما به زبان خواهد شد
قصر دولت که به او خلق بنایی دارند
چون حبابیست که بر آب روان خواهد بود
روز محشر که ز هر گوشه علم جلوه دهند
خاکساران تو را نام و نشان خواهد بود
سبزه پشت لبت جوهر مغز جگر است
ریشه سنبل زلفت رگ جان خواهد بود
هر که چون غنچه گل کیسه پر زر دارد
تکمه تاج سر اهل جهان خواهد بود
منزل اول او گوشه کوثر گردد
هر که را چشم به آن کنج دهان خواهد بود
خامه حرفی ز خطش گفت بریدند سرش
بی ادب کشته شمشیر زبان خواهد بود
رشته تا گشت مرصع ز گهر دانستم
چرخ در تربیت بی هنران خواهد بود
نشوند اهل طمع دور ز اطراف تنور
به امیدی که درو صورت نان خواهد بود
سیدا دهر به نوکیسه نکو پردازد
میل پیران ز مریدان به جوان خواهد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مسائلی همچون ظلم، فریب، و ناهنجاریهای اجتماعی اشاره دارد. او از نگرانیهای مردم درباره ستمگران سخن میگوید و به بیعدالتی و غارت اموال اشاره میکند. همچنین، در مورد ناپایداری ثروت و مقامها و اینکه اینها مانند حبابی هستند که بر آب شناورند، اظهار نظر میکند. شاعر به عشق و وفاداری واقعی نیز پرداخته و میگوید که بین ظاهر و باطن عاشقان همواره باید یکرنگی باشد. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که افرادی که به مال دنیا توجه دارند در زمان مرگ پشیمان خواهند شد و اهمیت روح و جان را بر ثروت مادی ترجیح میدهد.
هوش مصنوعی: چشمها به ظلم و ستم معطوف میشود و نشانههایی از آن در ابروها و کمان دیده میشود.
هوش مصنوعی: بخش بیهوده و بیفایده در هر جا باعث ناراحتی و زحمت میشود و از سفر به حقیقت، فقط درد و ناله باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: برای پیدا کردن مالی که از دست رفته، باید به سراغ حاکم روستا بروید، زیرا اگر گرگ وجود نداشته باشد، پس باید از شبان پرسید که چه کرده است.
هوش مصنوعی: جام و شیشه از شرابخواری پر شدهاند، اما خانهی اهالی کرم و سخاوت به دیگران تعلق دارد.
هوش مصنوعی: انسانهای پست و طمعکار در آخرین لحظات زندگی خود از خطاها و حرص و ولعشان احساس پشیمانی میکنند، در حالی که باغبان و کسانی که به طبیعت و زیباییها اهمیت میدهند، حسرت و غم فصلی که در آن میوهها و گلها دیگر وجود ندارند، را در دل دارند.
هوش مصنوعی: عاشقان هم در ظاهر و هم در باطن با یکدیگر یکسان و همرنگ هستند. هر چیزی که در دل ما وجود داشته باشد، به زبان خواهد آمد.
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که حکومت و دنیای قدرت مانند یک قصر زیبا و باعظمت است که مردم به آن احترام و ارزش مینهند، اما در واقعیت، مانند یک حباب بر روی آب، ناپایدار و زودگذر است. به عبارتی، هرچه هم که به نظر مستحکم بیاید، ممکن است به سرعت از بین برود و از دست برود.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که از هر سو علم و آگاهی نمایان شود، افرادی که در دنیا humble و خاضع بودند، نام و نشانی از تو خواهند داشت.
هوش مصنوعی: سبزهای که بر لبان توست، نشان از عمق احساسات و روح تو دارد. ریشههای زیبایی زلفت به جان و وجود تو پیوند دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که مثل یک غنچه گل، از ثروت و امکانات بیشتری برخوردار باشد، به زودی به عنوان یکی از برترینها در میان مردم شناخته خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به گوشهای از کوثر نظری بیفکند، ابتدا به منزل اول و معنای عمیق آن دست مییابد.
هوش مصنوعی: در این ابیات به این نکته اشاره شده است که کسی که به نادانی و بیادبی سخن میگوید، باید منتظر نتایج خطرناکی باشد. اگر فکر کنیم زبان و گفتار به مانند شمشیری است، آن وقت باید مراقب باشیم که با کلمات خود دیگران را رنجانیم و باعث ایجاد مشکلات جدی نشویم. در واقع، زبان میتواند به ما یا به دیگران آسیب برساند و این موضوع به شدت حائز اهمیت است.
هوش مصنوعی: وقتی دیدم رشته به زیبایی با گوهرها تزیین شده، فهمیدم که دنیا برای افرادی که هنر و مهارت ندارند، تنها به این شکل خواهد بود.
هوش مصنوعی: افراد طمعکار را دور از اطراف تنور قرار دهید، زیرا امید دارند که در آنجا نان تهیه خواهد شد.
هوش مصنوعی: در طول زمان، افراد جدید و تازهوارد مورد توجه قرار میگیرند و همچنین جوانان به سمت گرایشها و خواستههای جدید متمایل میشوند، در حالی که بزرگان و پیران به مریدان خود نگاه نمیکنند. آنها بیشتر به جوانترها و نوگرایی علاقهمند هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر
غالیه بر سر و رو کرد و برون رفت بدر
خواجه در غم من ار گفت که چون بیخردان
دین به دل کردهای اندر ره دنیا لابد
دیو در گوش هوا و هوسش میگوید
از پی کبر و کنی چون متنبی سد جد
من چه دانستم کز تربیت روحالقدس
[...]
هر که او بندهٔ این حضرت والا بود
همچو من صاب صد نعمت و آلا گردد
آن کل شوم نیک تیر دل از من بربود
عشق بر عشق چو آروغ برافروز فروز
یاسمن گون رخ . . . ون را بزهارم بنمود
شب ز سودای ویم دیده حمدان نغنود
جز خداوند مفرمای که خوانند مرا
سزد این نام کسی را که غلام تو بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.