می کند سرو از حد غماز بازار مرا
راهزن از راه گرداند خریدار مرا
کوچه ها شبها سفید از پرتو مهتاب نیست
آسمان کردست پای انداز دستار مرا
غنچه ام از سینه نتواند نفس بیرون کشید
سبزه بیگانه دارد سبز گلزار مرا
خانه آئینه را تصویر باشد پاسبان
تکیه گاهی نیست غیر از سایه دیوار مرا
خاکساری می کند آهندلان را مهربان
می کشد سوزن به چشم خود ز پا خار مرا
از رگ گل متکای من بود باریک تر
قوتی یارب کرم فرما مددگار مرا
کشتی امید من افتاده در گرداب غم
کیست بیرون آورد زین آسیا بار مرا
بهر درمان جانب حکمت پناهان چون روم
از دوا پرهیز فرمایند بیمار مرا
ناخن تدبیرها ای سیدا از دست رفت
چرخ دارد در گره سر رشته کار مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس ناامیدی و درماندگی خود را از دست رفتن امید و یاری در زندگی به تصویر میکشد. او اشاره میکند که وضعیتش به گونهای است که هیچ راه نجاتی ندارد و محیط اطرافش هم کاملاً تاریک و ناامید کننده است. هر عنصر طبیعت و زندگی، از غنچه رنجیده تا دیوارهای خانه، به او یادآوری میکند که در تنهایی و سردرگمی است. شاعر به درمان و تدبیر نیاز دارد اما میبیند که امیدش در گرداب غم گم شده و نمیداند چگونه از این وضعیت سخت رهایی یابد. این اشعار به نوعی بیانگر احساسات عمیق و پیچیده انسانی است.
هوش مصنوعی: سرو بلندی در کنار من قرار دارد که به خاطر زیباییاش، توجه خریداران و افراد غمگین را جلب میکند و باعث میشود که آنها از مسیر خود منحرف شوند و به سمت من بیایند.
هوش مصنوعی: کوچهها در شبها به رنگ سفید از نور مهتاب در نمیآیند؛ آسمان، با دستانش، به من اجازه نمیدهد که آرامش بیابم.
هوش مصنوعی: من مانند یک غنچه هستم که نمیتواند نفس بکشد و چون در میان سبزههای بیگانه قرار گرفتم، نمیتوانم خود را در گلزار خودم نشان دهم.
هوش مصنوعی: خانهام به شکل آئینهای است که در آن هیچکس جز سایه دیوارم به عنوان نگهبان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دلنوشتهای از عشق و دلسوزی است که در آن، کسی به خاطر محبتش به دیگران، خود را فدای آنها میکند. او با درد و احساساتی عمیق به دیگران خدمت میکند و این فداکاری او باعث میشود که تجربههای تلخ و گزندهای را تحمل کند. به نوعی، این فرد خود را در معرض آسیب قرار میدهد تا دیگران را خوشحال و آرام کند.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس نیاز و درخواست کمک از خداوند است. شاعر میگوید که تکیهگاه او بسیار نازک و ضعیف است و از خداوند درخواست میکند که به او یاری رساند و او را در این شرایط دشوار تنها نگذارد. این تصویر نشاندهنده fragility و آسیبپذیری است و از طرفی به امید و اعتماد به خدا نیز اشاره دارد.
هوش مصنوعی: کشتی امید من در دریاچهی اندوه غرق شده است. چه کسی میتواند من را از این آسیاب مصیبت نجات دهد و بار سنگین را از دوش من بردارد؟
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از درمان دردها بهرهمند شوی، باید به حکمت و دانش تکیه کنی. مانند فردی که از درمان پرهیز میکند، بیمار من نیز باید به دقت و با مشورت به سراغ درمان برود.
هوش مصنوعی: من در تلاش برای برنامهریزی و مدیریت کارهایم هستم، اما تمام تدابیرم بیفایده شده و زندگیام به دور خود میچرخد و از کنترل خارج شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای فلک خوش کن به مرگ من دل یار مرا
دلگران از هستیم مپسند دلدار مرا
ای اجل چون گشتهام بار دل آن نازنین
جان ز من بستان و بردار از دلش بار مرا
ای زمانه این زمان کز من دلش دارد غبار
[...]
نیست تاب درد غربت جان افگار مرا
با قفس آزاد کن مرغ گرفتار مرا
دارد از تار نفس زنار، نفس کافرم
تا دم آخر گسستن نیست زنار مرا
دست می شوید ز کار گل به آب زندگی
[...]
بیتپش آرام کی باشد دل زار مرا
ذوق جستن زنده دارد نبض بیمار مرا
من کجا و اینقدر تاب تزلزلهای عشق
عطسة گل میکند اشفته دستار مرا
شکوة نازکدلان از برگ گل نازکترست
[...]
عشق ساغر داده شوق تشنه دیدار مرا
خواب آسایش نبیند چشم بیدار مرا
هر نفس از ساغر اشکم بهاری تر دماغ
خوی او برخود شگون دانسته آزار مرا
بی محبت سازی از مطرب جدا افتاده ام
[...]
شاد کن از وصل یارب جان افگار مرا
صحت کامل عنایت ساز بیمار مرا
چون کمان روزی که پشت من ز پیری خم شود
حلقه گوش جوانان ساز گفتار مرا
چشم زارم را مطیع نفس بی پروا مکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.