گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

امروز جمال تو سیمای دگر دارد

امروز لب نوشت حلوای دگر دارد

امروز گل لعلت از شاخ دگر رُسته‌ست

امروز قدِ سروت بالای دگر دارد

امروز خود آن ماهت در چرخ نمی‌گنجد

وان سکه‌ی چون چرخت پهنای دگر دارد

امروز نمی‌دانم فتنه ز چه پهلو خاست

دانم که از او عالم غوغای دگر دارد

آن آهو‌ِ شیرافکن پیداست در آن چشمش

کاو از دو جهان بیرون صحرای دگر دارد

رفت این دل سودایی گم شد دل و هم سودا

کاو برتر از این سودا سودای دگر دارد

گر پا نبوَد عاشق با پرِ ازل پرد

ور سر نبود عاشق سرهای دگر دارد

دریای دو چشم او را می‌جست و تهی می‌شد

آگاه نبُد کان دُر ، دریایِ دگر دارد

در عشق دو عالم را من زیر و زبر کردم

این جاش چه می‌جستی کاو جای دگر دارد

امروز دلم عشقست فردای دلم معشوق

امروز دلم در دل فردای دگر دارد

گر شاه صلاح‌الدین پنهانست عجب نبوَد

کز غیرت حق هر دم لالای دگر دارد

 
 
 
غزل شمارهٔ ۵۹۴ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
اسیری لاهیجی

روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد

زلف تو بهر تاری سودای دگر دارد

آن غمزه بهر تاری خون دگری ریزد

لعل تو بهر عشوه احیای دگر دارد

در هر خم گیسویت دیوانه دل دربند

[...]

صائب تبریزی

هر ذره ازو در سر سودای دگر دارد

هر قطره ازودردل دریای دگردارد

از مصحف روی او دارد سبقی هر کس

در هر نظر آن عارض سیمای دگر دارد

در سایه هر خاری زین وادی بی پایان

[...]

فیض کاشانی

هر دم سر پر شورم سودای دگر دارد

آهوی جنون من صحرای دگر دارد

طوفان محیط عشق با دل چه تواند کرد

این قطره خون در سر دریای دگر دارد

ای خواجه سوداگر سودا ببرم از سر

[...]

حزین لاهیجی

دلم در خم زلف او سودای دگر دارد

با سلسله دیوانه غوغای دگر دارد

با جذبهٔ مشتاقی، باشد دو جهان گامی

در دامن دل عاشق، صحرای دگر دارد

صحرای طلب دارد، در هر قدمی طوری

[...]

آشفتهٔ شیرازی

امشب دل دیوانه غوغای دگر دارد

کان دلبر هر جائی رخ جای دگر دارد

نی راست نوائی نو کافزوده بسر شورم

با نائی بزم عشق خود نای دگر دارد

عاشق بملامت ماند عاقل بسلامت رفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه