گنجور

 
مولانا

خلق‌های خوب تو پیشت دود بعد از وفات

همچو خاتونان مه رو می‌خرامند این صفات

آن یکی دست تو گیرد وان دگر پرسش کند

وان دگر از لعل و شکر پیش بازآرد زکات

چون طلاق تن بدادی حور بینی صف زده

مسلمات مؤمنات قانتات تائبات

بی عدد پیش جنازه می‌دود خوهای تو

صبر تو و النازعات و شکر تو و الناشطات

در لحد مونس شوندت آن صفات باصفا

در تو آویزند ایشان چون بنین و چون بنات

حله‌ها پوشی بسی از پود و تار طاعتت

بسط جانت عرصه گردد از برون این جهات

هین خمش کن تا توانی تخم نیکی کار تو

زانک پیدا شد بهشت عدن ز افعال ثقات