صدر عالی اوحدالدین دام انعامه که هست
چاکر خاک جنابش چشمه آب حیات
بر رخ این رقعه شکل نیلگون یعنی زمین
داده رای او وزیر آسمان را شاه مات
خصمش از رشگ دوات و کلک گوهر بار او
سر بریده همچو کلک آمد سیه دل چون دوات
عبده الاصغر خطابش کرده گاه فیض فضل
بر فلک ماه عطارد بر زمین نیل و فرات
گشته اجرام سپهر از لمعه رایش اثر
برده اوتاد زمین از فضله حلمش ثبات
بنده صدرش مجیر از صدمه صفرا و تب
دارد الحق عارضه در شمل و صحت در شتات
دور از آن قطب جلال امروز شد حالش چنان
کر ببینم باز نشناسم همی نعش از بنات
اندرین محنت جز از مدحش نمی خواهم امان
وندرین نکبت جز از صدرش نمی جویم نجات
دارم اسباب علاج از خشک و تر الا دو چیز
حاصل آید گر کند رایش سوی من التفات
آن یکی سر دو ترش چون شعر من یعنی نقوع
وان دگر شیرین و خوش چون لفظ تو یعنی نبات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شخصیت والای صدر عالی اوحدالدین و تأثیرات او بر زمین و آسمان است. شاعر با توصیف فضایل او، نشان میدهد که حضور او مانند آب حیات است و بر روی زمین، حکمرانی آسمانی دارد. در این شعری استعارهها و نمادهای طبیعی به کار رفته که نمایانگر عظمت مقام اوست. شاعر از او الهام میگیرد و در تلاش است تا در برابر مصائب، به فضل و رحمت او پناه ببرد. در نهایت، به دنبال جلب توجه او برای بهبود وضعیت خود است و از او کمک میخواهد.
هوش مصنوعی: بالای مقام اوحدالدین، که همه جا از محبتش برخورداریم، مانند کسی است که در خدمت او هستیم، مانند چشمهای که آب زندگی را در خود دارد.
هوش مصنوعی: بر روی این کاغذ که به رنگ نیلگون است، نشاندهنده زمین است که اراده او، مشاوری برای آسمان و شاهی که در وضعیت بحرانی قرار دارد، به شمار میرود.
هوش مصنوعی: خصم او به خاطر حسدی که به قلم و نوشتههای ارزشمندش دارد، سرش بریده شده است. دل سیاه و تیره او همچون دوات به زمین افتاده و نشان از دلخوشی ندارد.
هوش مصنوعی: خداوند کوچکترین بندگانش را مورد خطاب قرار میدهد و گاه فضل و رحمتش بر آسمان میتابد، مانند ماه و عطارد که بر زمینهای نیل و فرات میدرخشند.
هوش مصنوعی: اجرام آسمانی تحت تأثیر تابش زیبای او قرار گرفتهاند و پایههای زمین به خاطر صبر و تحمل او ثابت و استوار ماندهاند.
هوش مصنوعی: من دچار مشکلاتی هستم که از تب و بیماری ناشی از صفرا ناشی میشود و به همین دلیل حال و روز خوبی ندارم. با وجود این بیماری، میتوانم در وضعیت نامشخصی از سلامت بودم.
هوش مصنوعی: دور از آن نقطهی درخشش و عظمت، حال او به قدری تغییر کرده که نمیتوانم حتی او را بشناسم، انگار که از چهرههای دختران باشد.
هوش مصنوعی: در این دشواریها تنها از ستایش او مدد میطلبم و در این بدبختیها تنها از مقام او نجات میخواهم.
هوش مصنوعی: من آمادهام برای درمان مشکلاتم، جز دو چیز که به دست نمیآید. اگر او توجهش را به من معطوف کند، ممکن است تغییراتی ایجاد شود.
هوش مصنوعی: یکی از اشعار من تلخ و ناگوار است، مانند سر دو ترش؛ اما شعر دیگری که دارم شیرین و خوش است، مانند واژه تو که حاکی از طعمی لذتبخش و شیرینی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که هفت اقلیم و چار ارکان عالم را به علم
همچو هفت آبا تو دربایی و چون چار امهات
هفت ماه آمد که از بهر تقاضای صلت
کردهام بر درگهت چون دولت و دانش ثبات
بارها در طبعم آمد کان چو گوهر شعرها
[...]
آخر ای خاک خراسان داد یزدانت نجات
از بلای غیرت خاک ره گرگانج و کات
در فراق خدمت گرد همایون موکبی
کاندر نعل از هلالست اسب را میخ از نبات
موکب صدر جهان پشت هدی روی ظفر
[...]
ای خرد را خاک درگاه تو اکسیر نجات
خوانده حق برخطه عالم تو را اقضی القضات
در دبیرستان عزم و حزم تو تشبیه طبع
باد را تعلیم سیر و کوه را درس ثبات
نیست بی طغرای تو، نافذ قضا را یک مثال
[...]
ای باستحقاق خورشید سپهر معجزات
هم امامت را پناهی هم امامی را نجات
خلقهای خوب تو پیشت دود بعد از وفات
همچو خاتونان مه رو میخرامند این صفات
آن یکی دست تو گیرد وان دگر پرسش کند
وان دگر از لعل و شکر پیش بازآرد زکات
چون طلاق تن بدادی حور بینی صف زده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.