من سر نخورم که سر گرانست
پاچه نخورم که استخوانست
بریان نخورم که هم زیانست
من نور خورم که قوت جانست
من سر نخوهم که باکلاهند
من زر نخوهم که بازخواهند
من خر نخوهم که بند کاهند
من کبک خورم که صید شاهند
بالا نپرم نه لک لکم من
کس را نگزم که نی سگم من
لنگی نکنم نه بدتکم من
که عاشق روی ایبکم من
ترشی نکنم نه سرکهام من
پرنم نشوم نه برکهام من
سرکش نشوم نه عکٓهام من
قانع بزیم که مکٓهام من
دستار مرا گرو نهادی
یک کوزه مثلثم ندادی
انصاف بده عوان نژادی
ما را کم نیست هیچ شادی
سالار دهی و خواجه ده
آن باده که گفتهای به من ده
ور دفع دهی تو و برون جه
در کس زنان خویشتن نه
من عشق خورم که خوشگوارست
ذوق دهنست و نشو جانست
خوردم ز ثرید و پاچه یک چند
از پاچه سر مرا زیانست
زین پس سر پاچه نیست ما را
ما را و کسی که اهل خوانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به نوعی شعر یا نثر ادبی است که در آن نویسنده از انواع غذاها و خوراکیها صحبت میکند و بیان میکند که او از برخی چیزها پرهیز میکند و به برخی دیگر تمایل دارد. به طور کلی، او نمیخواهد به چیزهای بیارزش یا مضر تکیه کند و در عوض به چیزهایی که برای جان و روحش مفید است توجه میکند. همچنین به اهمیت انصاف و برقراری ارتباط درست اشاره دارد و تأکید میکند که عشق و لذتهای واقعی باید در زندگی او وجود داشته باشد. در نهایت، او بر این نکته تأکید دارد که چیزهای ناپسند و مضر برای او جایی ندارند.
هوش مصنوعی: من دلم نمیخواهد که برای چیز باارزشی از دست برود، چون میدانم ممکن است به چیزی بیاهمیت برسد.
هوش مصنوعی: من برنج نمیخورم چون ضرر دارد، بلکه خوراکی میزنم که نیروی جانم را تأمین کند.
هوش مصنوعی: من از کلاه و زرق و برقها باکی ندارم و به دنبال مال و ثروت نیستم که به من برگردانند.
هوش مصنوعی: من تحت هیچ شرایطی خود را به بند نمیزنم و به زندگی ساده و محدود راضی نمیشوم. بلکه به دنبال لذتها و برجستگیهای زندگی هستم، مثل کبکی که شکار میشود و از زندگی آزادانهتری برخوردار است.
هوش مصنوعی: من به خاطر کسی خود را بالا نمیبرم و به کسی نیز آسیب نمیزنم، چرا که من از جنس سگ نیستم.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق به چهرهات هرگز گمراه نمیشوم و مرتکب خطا نخواهم شد.
هوش مصنوعی: من نه تلخی میآورم و نه به اندازه سرکه ترش هستم، همچنین هیچگاه آنقدر پر آب نمیشوم که مانند برکه باشم.
هوش مصنوعی: من سرکش نیستم و مثل عکسی باقی نمیمانم، بلکه با وجود قناعت، باز هم مثل یک نقطه در مکه هستم.
هوش مصنوعی: تو یک دستار به من دادی و آن را به عنوان امانت گرفتی، اما در عوض هیچ چیز ارزشمندی به من ندادی.
هوش مصنوعی: با انصاف باش، نژاد ما هیچ کمبودی از شادی ندارد.
هوش مصنوعی: ای آقای ده، بندهی صاحب نفسی، آن شرابی که دربارهاش به من گفتی را به من بده.
هوش مصنوعی: اگر تو از جایی دور شوی و خود را پنهان کنی، در هیچ جا نمیتوانی زنانت را از خود دور کنی.
هوش مصنوعی: من از عشق مینوشم که برایم لذتبخش است و به مانند طعمی خوش، جان را نیز به رشد و پرورش وا میدارد.
هوش مصنوعی: من کمی از غذای لذیذ و خوشمزه خوردم، اما این باعث شده که سرم دچار مشکل شود.
هوش مصنوعی: از این به بعد ما هیچ گونه شک و تردیدی نداریم و آدمی که درک و فهم دارد، این را می داند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.