گنجور

 
مولانا

ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی

فالقهوة من شرطی، لاالتوبة من شانی

ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی

آن جام سفالین کو؟ وان راوق ریحانی

لو تمزجها بالدم، من ادمع اجفانی

یزداد لها صبغ فی احمر القانی

صف‌های پری‌رویان، در بزم سلیمانی

با نغمهٔ داودی، مرغ خوش الحانی

یا یوسف عللنی، لو لامک اخوانی

کم من علل یشفی، من علة احزانی

شو گوش خرد برکش، چون طفل دبستانی

تا پیر مغان بینی در بلبله گردانی

اقبلت علی وصلی، راحلت لهجرانی

این القدم الاول؟ این‌النظر الثانی