گنجور

 
مولانا

ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی

فالقهوة من شرطی، لاالتوبة من شانی

ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی

آن جام سفالین کو؟ وان راوق ریحانی

لو تمزجها بالدم، من ادمع اجفانی

یزداد لها صبغ فی احمر القانی

صف‌های پری‌رویان، در بزم سلیمانی

با نغمهٔ داودی، مرغ خوش الحانی

یا یوسف عللنی، لو لامک اخوانی

کم من علل یشفی، من علة احزانی

شو گوش خرد برکش، چون طفل دبستانی

تا پیر مغان بینی در بلبله گردانی

اقبلت علی وصلی، راحلت لهجرانی

این القدم الاول؟ این‌النظر الثانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

از خانه برون رفتم من دوش به نادانی

تو قصهٔ من بشنو تا چون به عجب مانی

از کوه فرود آمد زین پیری نورانی

پیداش مسلمانی در عرصهٔ بلسانی

چون دید مرا گفت او داری سر مهمانی

[...]

خاقانی

ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی

فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی

ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی

آن جام سفالی کو و آن راوق ریحانی

لو تمزجها بالدم من ادمع اجفانی

[...]

عطار

ترسا بچهٔ لولی همچون بت روحانی

سرمست برون آمد از دیر به نادانی

زنار و بت اندر بر ناقوس ومی اندر کف

در داد صلای می از ننگ مسلمانی

چون نیک نگه کردم در چشم و لب و زلفش

[...]

عراقی

ترسا بچه‌ای، شنگی، شوخی، شکرستانی

در هر خم زلف او گمراه مسلمانی

از حسن و جمال او حیرت زده هر عقلی

وز ناز و دلال او واله شده هر جانی

بر لعل شکر ریزش آشفته هزاران دل

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مولانا

پنهان به میان ما می‌گردد سلطانی

و اندر حشر موران افتاده سلیمانی

می‌بیند و می‌داند یک یک سر یاران را

امروز در این مجمع شاهنشه سردانی

اسرار بر او ظاهر همچون طبق حلوا

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه