غزل شمارهٔ ۲۹۱۶
مرحبا ای پرده تو آن پردهای
کز جهان جان نشان آوردهای
برگذر از گوش و بر جانها بزن
ز آنک جان این جهان مردهای
درربا جان را و بر بالا برو
اندر آن عالم که دل را بردهای
ماه خندانت گواهی میدهد
کان شراب آسمانی خوردهای
جان شیرینت نشانی میدهد
کز الست اندر عسل پروردهای
سبزهها از خاک بررستن گرفت
تا نماید کشتها که کردهای
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.