با من ای عشق امتحانها میکنی
واقفی بر عجزم اما میکنی
ترجمان سر دشمن میشوی
ظن کژ را در دلش جا میکنی
هم تو اندر بیشه آتش میزنی
هم شکایت را تو پیدا میکنی
تا گمان آید که بر تو ظلم رفت
چون ضعیفان شور و شکوی میکنی
آفتابی ظلم بر تو کی کند
هرچه میخواهی ز بالا میکنی
میکنی ما را حسود همدگر
جنگ ما را خوش تماشا میکنی
عارفان را نقد شربت میدهی
زاهدان را مست فردا میکنی
مرغ مرگاندیش را غم میدهی
بلبلان را مست و گویا میکنی
زاغ را مشتاق سرگین میکنی
طوطی خود را شکرخا میکنی
آن یکی را میکِشی در کان و کوه
وین دگر را رو به دریا میکنی
از ره محنت به دولت میکشی
یا جزای زلت ما میکنی
اندر این دریا همه سود است و داد
جمله احسان و مواسا میکنی
این سَرِ نکته است پایانش تو گوی
گرچه ما را بیسر و پا میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان امتحانات و دشواریهایی میپردازد که عشق بر سر عاشق میآورد. شاعر به عشق اشاره میکند که از یک سو، او را آزمایش میکند و از سوی دیگر، محبت و ظنهای نادرست را در دل دیگران میزند. عشق همزمان ایجاد درد و لذت میکند و میتواند عارفان را به شیرینی مستی و زاهدان را به دلبستگیهای دنیوی بکشاند. همچنین نشان میدهد که عشق موجب اختلاف و حسادت میان انسانها میشود و حتی در عین تلخیهایش، میتواند سود و رحمت به همراه آورد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که هرچند عشق او را به حماقت و ناتوانی میکشاند، اما این موضوع نیز یک درس و فایده در دل خود دارد.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو مرا در آزمایشها قرار میدهی و از وضعیت ضعف من آگاه هستی، اما باز هم این کار را میکنی.
هوش مصنوعی: تو با تأویل و تفسیر نادرست، ذهن و احساسات دشمن را به هم میریزی و در دل او شک و تردید ایجاد میکنی.
هوش مصنوعی: تو هم در دل جنگل آتش به پا میکنی و هم همواره بهانهای برای شکایت کردن پیدا میکنی.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که اگر احساس میکنی بر تو ظلم یا ستمی روا داشتهاند، مانند کسانی که ناتوان و ضعیف هستند، نباید به شکایت و ناله پرداخت. بلکه باید قدرت و توانایی خود را بشناسی و در برابر مشکلات ایستادگی کنی.
هوش مصنوعی: هرگز نگران ظلم و ستم نخواهی بود، زیرا هرچه بخواهی از مقام بلند خود به تو عطا خواهد شد.
هوش مصنوعی: تو با حسادت ما به یکدیگر، ما را به جان هم میاندازی و جنگ و دعوای ما را به تماشا نشستهای.
هوش مصنوعی: تو به عارفان نوشیدنی معنوی میدهی، اما با دادن وعدههای دنیوی زاهدان را در انتظار فردایی پوچ نگه میداری.
هوش مصنوعی: اگر به پرندهای که به فکر مرگ است، غم و اندوه بدهی، بلبلهایی که شاد و سرزنده هستند را شادتر و گویا میسازی.
هوش مصنوعی: تو زاغ را به سرگین جذب میکنی، در حالی که طوطی خود را با شیرینیهای زیبا دلربا میسازی.
هوش مصنوعی: یک نفر را به عمق زمین و کوهها میبری و نفر دیگر را به سمت دریا هدایت میکنی.
هوش مصنوعی: از طریق رنج و سختی به موفقیت میرسی یا به خاطر خطاهایت مجازات میشوی.
هوش مصنوعی: در این دریا همه چیز به نفع و راستی است و تو همیشه به دیگران کمک و احسان میکنی.
هوش مصنوعی: این مطلب به این معناست که اگرچه تو ممکن است در نهایت ما را ناتوان و بیقرار کنی، اما اصل و نکتهی موضوع مشخص و واضح است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
بیگناه از من تبرا میکنی
آنچه از خواریست با ما میکنی
سهل میگیرم خطاکاری تو
ورچه میدانم که عمدا میکنی
من خود از سودای تو سرگشتهام
[...]
تو که در جان و دلم جا میکنی
زین قدر از من تبرا میکنی
زلف را بر هر دو رخ جا می کنی
غارت جان، قصد دلها می کنی
می دهی ساغر ز چشم پرخمار
سالکان را مست و شیدا می کنی
در جهان از زلف و رخسار این قمر!
[...]
جور با ما می کنی تا می کنی
با که کردی آنچه با ما می کنی
با رقیبان می به مینا می کنی
خون دل در ساغر ما می کنی
می نمایی روی و پنهان می شوی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.