مجلس چو چراغ و تو چو آبی
وز آب چراغ را خرابی
خورشید بتافتهست بر جمع
رو تو ز میان که چون سحابی
بر خوان منشین که نیک خامی
کو بوی کباب اگر کبابی
در پیش شدی که حاجبم من
والله که نه حاجبی حجابی
چون حاجب باب را نشانهاست
دانند تو را که از چه بابی
گشتی تو سوار اسب چوبین
از جهل به حمله میشتابی
یا عشق گزین که هر سه نقد است
یا زهد چو طالب ثوابی
با بیداران نشین و برخیز
کاین قافله رفت تو به خوابی
از شمس الدین رسی به منزل
و اندر تبریز راه یابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا مزرعه چو من خرابی
آباد شود به خاک و آبی
من پار بخوردهام شرابی
امسال چه مستم و خرابی
من پار ز آتشی گذشتم
امسال چرا شدم کبابی
من تشنه به آب جوی رفتم
[...]
زین پس که بجستنم شتابی
جوئیم بسی، ولی نیابی
هر جا بینند رشته تابی
در گردنشان شود طنابی
دیریست ز گوشه نقابی
داریم امید فتح بابی
از زلف کجش به عقد انگشت
ذوقست گرفتن حسابی
وآنگه به نشان بوسه کردن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.