بشنیده بدم که جان جانی
آنی و هزار همچنانی
از خلق نشان تو شنیدم
کفو تو نبود آن نشانی
الحمد شدم ز حمد گفتن
تا بوک بدان لبم بخوانی
جان دید کسی بدین لطیفی
کس دید روان بدین روانی
ای قوت قلوب همچو معنی
وی صورت تو به از معانی
ای گشته ز لامکان حقایق
از لذت کان تو مکانی
ای شاه و وزیر را سعادت
وی عالم پیر را جوانی
آن جان که از این جهان جهان بود
کردیش تو باز این جهانی
جانی چو تو باشد این جهان را
باقی بود این جهان فانی
جان چرب زبان توست اما
نبود به لسان تو لسانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی اشاره دارد. شاعر از وجود شخص خاصی صحبت میکند که جانش را به او اختصاص داده و او را برتر از تمامی موجودات میداند. او با ابراز شکرگزاری به خاطر وجود این فرد، به لطافت و روانی جان آن اشاره میکند. شاعر به صفات والای او نظر دارد و بیان میکند که حضور او جهان را پرمعنا میکند. همچنین، به نوعی ارتباط او با مفهوم جان و زندگی را بررسی میکند و نشان میدهد که وجود چنین موجودی میتواند در زندگی دیگران تأثیر عمیقی داشته باشد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که اگر چنین جانی در جهان باشد، این جهان ارزشمند و پایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: شنیدم که جان واقعی تو در یک لحظه و به شکلی هزاران جان دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: از مردم نشانهای از تو شنیدم، اما هیچکدام به مقام و نقش تو نمیرسید.
هوش مصنوعی: من به خاطر ستایش تو، خودم را به ستایش میرانم تا آنقدر خوشبخت شوم که بدانی و لب به خواندن من بگشایی.
هوش مصنوعی: جان کسی را با این لطافت ندیده است و هیچ روحی را با این حالت روانی نگریسته است.
هوش مصنوعی: ای دارنده قدرت دلها، همانطور که مفهوم تو از ظاهر تو بالاتر است.
هوش مصنوعی: ای کسی که از حقیقتهای غیبی و از لذتهای بینهایت وجود، گشتهای و در خارج از مکانهای محدود قرار داری.
هوش مصنوعی: ای پادشاه و وزیر! سعادت و شادکامی تو مانند جوانی برای جهان پیر است.
هوش مصنوعی: این زندگی که هماکنون در آن به سر میبری، تنها بخشی از وجود توست، در حالی که روح تو از یک جهان بزرگتر و باارزشتر آمده است. تو باید به آن جنبه عمیقتر و زیادتر از زندگیات توجه کنی.
هوش مصنوعی: اگر وجودی مانند تو باشد، این جهان باقی و پایدار خواهد بود؛ وگرنه این جهان زودگذر و فانی است.
هوش مصنوعی: جان تو پر از هنر و ذوق است، اما این احساسات و تواناییها به زبانی که انتخاب کردهای، بیان نمیشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن جنگی مرد شایگانی
معروف شده به پاسبانی
در گردنش از عقیق تعویذ
بر سرش کلاه ارغوانی
بر روی نکوش چشم رنگین
[...]
ای چشم و چراغ آن جهانی
وی شاهد و شمع آسمانی
خط نو نبشته گرد عارض
منشور جمال جاودانی
بی دیده ز لطف تو بخواند
[...]
عشقست نشان بی نشانی
از خود چو برون شوی بدانی
ای غایت عیش این جهانی
ای اصل نشاط و شادمانی
گر روح بود لطیف روحی
ور جان باشد عزیز جانی
گفتی که چگونهای تو بیما
[...]
تا بشنیدم که ناتوانی
دلتنگ شدم چنانکه دانی
گفتم شخصی بدان لطیفی
افسوس بود به ناتوانی
افتاد ز هاتفی به گوشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.