گر وسوسه ره دهی به گوشی
افسرده شوی بدان ز جوشی
آن گرمی چشم را که داری
نیش زهر است و شکل نوشی
انبار نعیم را زیان چیست
گر خشم گرفت کورموشی
آخر چه زیان اگر بیفتد
یک دو مگس از شکرفروشی
مر ناقه شیر را چه نقصان
گر دیگ شکست شیردوشی
شب بود و زمانه خفته بودند
در هیچ سری نبود هوشی
آن شاه ز روی لطف برداشت
سرنای و در او بزد خروشی
در خون خودی اگر بمانی
زین پس زان رو به روی پوشی
ماییم ز عشق شمس تبریز
هم ناطق عشق هم خموشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره وسوسهها و احساسات انسانی است. شاعر به این موضوع میپردازد که اگر به وسوسهها گوش دهیم، دچار افسردگی و زیان خواهیم شد، زیرا چیزی که به ظاهر شیرین به نظر میرسد، ممکن است در واقع سمی باشد. او سپس اشاره میکند که گسترش نعمتها و خوشیها، در مقابل خشم و کینه، نمیتواند به ما آسیب بزند و حتی از دست دادن چیزهای کوچک هم چندان اهمیت ندارد. شاعر در نهایت به عشق و حال و هوای شمس تبریز اشاره میکند و میگوید که عشق هم میتواند گفتاری باشد و هم سکوت، که این دو حالت، در عین اختلاف، از یکدیگر جدا نیستند.
هوش مصنوعی: اگر به وسوسهای گوش دهی، به زودی دچار ناراحتی و افسردگی خواهی شد.
هوش مصنوعی: چشمان تو گرمایی دارند که مانند نیش زهر است و ظاهری شبیه نوشیدنی خوشمزه.
هوش مصنوعی: اگر نعیم انبار داشته باشد و در برابر او کورموشی خشمگین شود، ضرری به او نمیرسد.
هوش مصنوعی: در نهایت، چه ضرری دارد اگر یک یا دو مگس از فروش شیرینی بیافتند؟
هوش مصنوعی: اگر دیگ شیر دوشی بشکند، چه دلیلی دارد که ناقهی شیر را ناقص بشماریم؟
هوش مصنوعی: شب فرا رسیده بود و همه جا در سکوت و آرامش خواب بودند. در این حال، هیچ کس بیدار و هوشیار نبود.
هوش مصنوعی: آن پادشاه از روی محبت و بزرگواری سرنای را برداشت و نواخت. صدای دلنواز آن موسیقی به گوش رسید.
هوش مصنوعی: اگر در درد و رنج خود بمانی، دیگر نمیتوانی به زیبایی و آرامش نگاه کنی.
هوش مصنوعی: ما به عشق شمس تبریز وابستهایم، هم در گفتن از عشق و هم در سکوت درباره آن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زشتم خواندی و راست گفتی
من نیز بگویم ار نجوشی
من زشت بهم تو خوب ایرا
من شاعرم و تو ... فروشی
پنداشتی این پرند پوشی
معلوم تو گردد ار بکوشی
ای دل تو به عشق چند جوشی؟!
تا کی تو ز عاشقی خروشی؟!
پس در ره تو ز تیزهوشی
بیهوده بود سخن فروشی
بیهوده به خون خود چه کوشی
وین زهر هلاهل از چه نوشی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.