مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی
چو طوفان بر سرم بارد از این سودا ز بالایی
مسلمانان مسلمانان به هر روزی یکی شوری
به کوی لولیان افتد از آن لولی سرنایی
مسلمانان مسلمانان ز جان پرسید کای سابق
ورای طور اندیشه حریفان را چه میپایی
مسلمانان مسلمانان بشویید از دل من دست
کز این اندیشه دادم دل به دست موج دریایی
مسلمانان مسلمانان خبر آن کارفرما را
که سخت از کار رفتم من مرا کاری بفرمایی
مسلمانان مسلمانان امانت دست من گیرید
که مستم ره نمیدانم بدان معشوق زیبایی
مسلمانان مسلمانان به کوی او سپاریدم
بر آن خاکم بخسپانید زان خاک است بینایی
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
بیا ای شمس تبریزی که بر دست این سخن بیزی
به غیر تو نمیباید توی آنک همیبایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و جامعه مسلمانان اشاره دارد. شاعر از نوعی دوگانگی و سرگردانی در دل و ذهن خود سخن میگوید و به طوفان اندیشهها و احساساتش اشاره میکند. او با بیان اینکه مسلمانان هر روز شوری جدید دارند، به جستجوی حقیقت و معشوق خود میپردازد. شاعر در دل خود از اندیشههای مختلف رنج میبرد و خواهان آرامش است. او خواستهها و امانتهایش را به دیگران میسپارند، زیرا در گرماگرم این عشق و جنون، راهش را گم کرده است. در نهایت او از شمس تبریزی میخواهد که با حضورش به او نور و راهی را نشان دهد.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، جان من از عشق شما آکنده است، همچون طوفانی که بر سرم فرود میآید. این عشق، از بالا بر من نازل میشود.
هوش مصنوعی: هر روز در محلههای لولیان، شور و هیجانی برپا میشود که ناشی از نواختن ساز یکی از آنهاست. این بیداری و نشاط به خاطر وجود آنهاست و نشان از زنده بودن فرهنگ و شادی در میان مسلمانان دارد.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، از جان خود بپرسید که ای کسی که پیش از زمان، در کوه طور به تفکر نشستهای، چه چیزی از دشمنان در ذهنت میگذرد؟
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، از دل من هرگونه نفرت و کینه را بزدایید، زیرا من به خاطر این فکر، دل خود را به موجهای دریایی سپردهام.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، خبر دهید کارفرما را که من به شدت از کار خسته و فرسودهام و از او درخواست میکنم که برای من کاری ترتیب دهد.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، دستانم را بگیرید و مرا در این مسیر هدایت کنید، زیرا من در عشق به معشوقی زیبایم گیجم و نمیدانم کدام راه را بروم.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، من شما را به سرزمین او سپردم و بر آن خاک مرا دفن کنید؛ چون از آن خاک، بینایی و روشنی به دست میآید.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، زبان فارسی را به عنوان زبان خود انتخاب کنید، زیرا در جمعی که شکر خورده میشود، نیازی به تنهایی و انزوا نیست.
هوش مصنوعی: بیا ای شمس تبریزی، چرا که این کلام تنها شایسته توست و هیچ کس دیگری لایق آن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی
به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی
قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی
چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی
نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
[...]
شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
نشیب و توده و بالا همه خاموش و بیجنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی
زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده
[...]
ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی
تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی
ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی
ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی
پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی
[...]
خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی
همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد
که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی
کسی کاندر جهان بیهیچ استکمال از غیری
[...]
زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی
زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی
امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم
خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی
اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.