آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی
غم نخورد از آنک تو روی بر او ترش کنی
می چو در او عمل کند رقص کند بغل زند
ز آنک نهاد در بغل خاص عقیق معدنی
مرد قمارخانهام عالم بیکرانهام
چشم بیار در رخم بنگر پیش روشنی
ننگرد او به رنگ تو غم نخورد ز جنگ تو
خواجه مگر ندیدهای ملک و مقام ایمنی
هیچ عسل ترش شود سرکه اگر ترش رود
از پی آب کی هلد روغن طبع روغنی
من که در آن نظارهام مست و سماع بارهام
لیک سماع هر کسی پاک نباشد از منی
هست سماع ما نظر هست سماع او بطر
لیک نداند ای پسر ترک زبان ارمنی
در تک گور مؤمنان رقص کنان و کف زنان
مست به بزم لامکان خورده شراب مؤمنی
پیش تو است این دم او مینبری ز یار بو
مینگری تو سو به سو پله چشم میزنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به بررسی موضوعاتی چون عشق، عرفان و حالات مستی میپردازد. شاعر به تجلی عشق و شور زندگی اشاره میکند و بیان میکند که چگونه عشق میتواند انسان را سرشار از شادی و خلسه کند. او به قمارخانه و بازی زندگی به مثابهای از عالم بیکرانه اشاره دارد و میگوید که در این عالم، دیدن زیباییها و نور الهی بسیار مهم است. همچنین به نوعی هشدار میدهد که نباید به ظواهر و رنگها توجه کرد و اصل را از دست داد. شعر به ارج نهادن به حالاتی چون سماع و مستی در بزم الهی و عشق میپردازد و نشان میدهد که در عمیقترین حالات عرفانی، میتوان به حقیقت وجود پی برد.
هوش مصنوعی: او به طور مداوم به سختیها و زجرها دست میزند اما از آنها ناراحت نمیشود، چرا که میداند اگر تو با دشواری به او نگاه کنی، او همچنان با تحمل و صبوری به زندگیاش ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: اگر می در دل کسی اثر کند، او نیز به شادی و رقص در میآید و با عشق به دیگران نزدیک میشود، زیرا که این احساس عمیق و خاصی است که در وجودش شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: من شخصی هستم که در قمارخانه زندگی میکنم و به دنیای وسیع و بیپایان تعلق دارم. نگاهت را به چهرهام بیفکن و ببین که چه روشنی در خود دارم.
هوش مصنوعی: او به ظاهر تو نگاه نمیکند و از نبرد تو غمگین نمیشود؛ آقای من، آیا واقعاً تو ملک و مقام امن را ندیدهای؟
هوش مصنوعی: هیچ عسلی نمیتواند ترش شود و به سرکه تبدیل شود، مگر اینکه از آب ترش پیروی کند. مانند روغن که در طبیعت خود خاصیت چرب بودن دارد.
هوش مصنوعی: من در حال تماشا هستم و در شوقی عمیق غرقم، اما لازم نیست که همه کس از حال و هوای من آگاه باشد.
هوش مصنوعی: ما از تماشای زیبایی او لذت میبریم و این لذت ما شبیه به مستی است؛ اما او، پسر ارمنی، این احساس ما را درک نمیکند.
هوش مصنوعی: در گورهای مؤمنان، آنها با شادی و رقص و شادی کف میزنند، در حالی که در بزم بینهایت مشغول نوشیدن شراب هستند و حال خوشی دارند.
هوش مصنوعی: در این لحظه که در نزد تو هستم، تو به یار خود فکر نمیکنی و تنها به اطراف نگاه میکنی و مدام چشمت را به این سو و آن سو میچرخی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی
یا ملکا جواره مکتنفی و مؤمنی
انت عماد بنیتی انت عتاد منیتی
انت کمال ثروتی انت نصاب مخزنی
قره کل منظر مقصد کل مشتری
[...]
ای که به روی چون سمن رشک بهار و سوسنی
زان قد همچو نارون سرو روان گلشنی
بر سر ارغوان و گل حسن تو خاک تیره کرد
تا تو به خوبی و صفا همبر آب روشنی
بی رخ و نخل دلکشت در دل و دیده من است
[...]
کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی
یک نفس از درون من خیمه به در نمیزنی
مهرگیاهِ عهد من تازهتر است هر زمان
ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی
کس نستاندم به هیچ ار تو برانی از درم
[...]
ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشنی
چند به شوخی و خوشی گِرد هلاک من تنی
وه که ز شوق چون تویی دود بر آمد از دلم
خوب نهای تو آفتی، دوست نهای، تو دشمنی
بهر خدای دست را پیش از آستین مکش
[...]
دست ندارم از تو من گرچه ز پایم افکنی
تیزترم به دوستی گر همه تیغ میزنی
نیست ز هم مفارقت سایه و آفتاب را
هر طرفی که میروی من به تو و تو با منی
ای نفس صبا ز ما بر سر زلف او بگوی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.