گنجور

 
مولانا

بوقلمون چند از انکار تو

در کف ما چند خلد خار تو

یار تو از سر فلک واقف است

پس چه بود پیش وی اسرار تو

چند بگویی که همین بار و بس

چند از این چند از این بار تو

ای ز تو بیمار حبیب و طبیب

بسته ز ناسور تو تیمار تو

خورده می غفلت و منکر شده

بوی دهانت شده اقرار تو

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
غزل شمارهٔ ۲۲۶۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم