سنگ شکاف میکند در هوس لقای تو
جان پر و بال میزند در طرب هوای تو
آتش آب میشود عقل خراب میشود
دشمن خواب میشود دیده من برای تو
جامه صبر میدرد عقل ز خویش میرود
مردم و سنگ میخورد عشق چو اژدهای تو
بند مکن رونده را گریه مکن تو خنده را
جور مکن که بنده را نیست کسی به جای تو
آب تو چون به جو رود کی سخنم نکو رود
گاه دمم فرودرد از سبب حیای تو
چیست غذای عشق تو این جگر کباب من
چیست دل خراب من کارگه وفای تو
خابیه جوش میکند کیست که نوش میکند
چنگ خروش میکند در صفت و ثنای تو
عشق درآمد از درم دست نهاد بر سرم
دید مرا که بیتوام گفت مرا که وای تو
دیدم صعب منزلی درهم و سخت مشکلی
رفتم و ماندهام دلی کشته به دست و پای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر، عاشقانه و با زبانی هنری، از عشق و دلدادگی خود سخن میگوید. او با توصیفاتی همچون "سنگ شکاف میکند" و "آتش آب میشود" به شدت هیجانات و احساسات عاشقانهاش را به تصویر میکشد. عشق را به مثابه یک اژدها و دشواریهای آن را به سختیهای مسیری پرمشقت تشبیه میکند. همچنین، به ناتوانی عقل در برابر عشق و تأثیر عمیق آن بر روح و جسم میپردازد. در نهایت، بیانگر حس گمگشتگی و انتظار برای محبوبش است و نشان میدهد که بدون او، زندگی برایش سخت و ناگوار است.
هوش مصنوعی: سنگی که میتراشد و ترک میخورد، به خاطر عشق و آرزوی دیدن توست، و جان من با شوق و شادی در طلب تو پر میکشد.
هوش مصنوعی: آتش به آب تبدیل میشود، عقل از بین میرود، دشمن آسوده میشود و چشمان من فقط برای تو هستند.
هوش مصنوعی: شکیبایی فرسوده میشود و عقل از کنترل خارج میشود. عشق مانند اژدهای تو، مردم را در بر میگیرد و با سنگینترین مشکلات روبرو میشود.
هوش مصنوعی: نگذار پیشرفتکننده را متوقف کنی، از گریه کردن خودداری کن و به جای لبخند، مشکل به وجود نیاور. هیچ کس نمیتواند جای تو را برای بنده پر کند.
هوش مصنوعی: وقتی که آب تو به مسیر خود بیفتد، سخن من به خوبی جاری میشود، اما در گاههایی که دم به دم میزنم، این حیا و شرم توست که مانع میشود.
هوش مصنوعی: عشق تو چه غذایی در دل میگذراند، که این دل عذابکشیده من، چه شکستی از وفای تو میخورد.
هوش مصنوعی: در دل شعر، بیان میشود که عاطفه و شور و شوقی در حال شکلگیری است، گویی که کسی در حال سرودن یا بیان احساساتش دربارهی توست. در این حال، صدا و نغمهها به خاطر تو در حال جنبش و تپش هستند و این احساسات نسبت به تو به اوج خود رسیدهاند.
هوش مصنوعی: عشق به خانهام آمد و دستش را بر سرم گذاشت. وقتی مرا دید که بدون تو هستم، با نالهای گفت: ای وای بر تو.
هوش مصنوعی: من با دیدن سختیهای مسیر و مشکلات زیاد، احساس کردم که در این راه گرفتار شدهام و دلمشغولیام بدجوری به تو وابسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
داد دلم به دست غم طره دلربای تو
برد به عرض بوسه جان عارض جانفزای تو
گر دل و جان ز دست شد غم نخورم برای خود
زانکه چه جان چه خاک ره گر نبود برای تو؟
دل که بود که دم زند تا ندهد مراد تو؟
[...]
ای دل مبتلای من شیفتهٔ هوای تو
دیده دلم بسی بلا آن همه از برای تو
رای مرا به یک زمان جمله برای خود مران
چون ز برای خود کنم چند کشم بلای تو
نی ز برای تو به جان بار بلای تو کشم
[...]
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو
سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو
مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو
دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو
در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان
[...]
جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو
بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود
هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو
نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو
[...]
ای به تو آرزویِ من بیشتر از جفایِ تو
سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو
دشمن و دوست گو بکن هر غرضی که ممکن است
جور همه جهانیان من بکشم برای تو
باقیِ عمر بر درت سر بنهم به بندگی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.