ای دل و جان کاملان، گم شده در کمال تو
عقل همه مقربان، بی خبر از وصال تو
جمله تویی به خود نگر جمله ببین که دایما
هجده هزار عالم است آینهٔ جمال تو
تا دل طالبانت را از تو دلالتی بود
هرچه که هست در جهان هست همه مثال تو
جملهٔ اهل دیده را از تو زبان ز کار شد
نیست مجال نکتهای در صفت کمال تو
چرخ رونده قرنها بی سر و پای در رهت
پشت خمیده میرود در غم گوشمال تو
تا ابدش نشان و نام از دو جهان بریده شد
هر که دمی جلاب خورد از قدح جلال تو
ماندهاند دور دور اهل دو کون از رهت
زانکه وجود گم کند خلق در اتصال تو
خشک شدیم بر زمین پرده ز روی برفکن
تا لب خشک عاشقان تر شود از زلال تو
گرچه فرید در جهان هست فصیحتر کسی
رد مکنش که در سخن هست زبانش لال تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی الهی میپردازد و بیانگر احساس عمیق شاعر از کمال و جمال الهی است. شاعر از گمشدگی کاملان و بیخبری عقل مقربان از وصال الهی سخن میگوید و تمام جهان را به عنوان آینهای از جمال الهی میبیند. در این شعر، عشق و طلب از خداوند، عمیقترین خواستهها و آرزوها را به تصویر میکشد و نشان میدهد که هر چیزی در جهان تنها نمونهای از کمال الهی است. همچنین، شاعر به احساس فقدان و دوری اهل عشق از حقایق الهی اشاره میکند و در نهایت، تأکید میکند که حتی اگر کلامی فصیح وجود داشته باشد، در برابر جمال و کمال الهی، زبانها ناتوان هستند.
هوش مصنوعی: ای دل و جان کسانی که به کمال رسیدهاند، در جستجوی کمال تو گم شدهاند. عقل و خرد تمامی نزدیکان و مقربان، از رسیدن به تو بیخبرند.
هوش مصنوعی: تمام وجود تو را در خود بررسی کن و ببین که تمام عالم هستی به عنوان یک آینه، زیبایی و جمال تو را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این جهان وجود دارد، فقط یک نماد و نمونه از وجود توست، چرا که دل جویندگان تو تنها به واسطه تو آگاهی و دلالت پیدا میکند.
هوش مصنوعی: همهٔ کسانی که چشم دارند، به خاطر تو دیگر زبانی برای وصف و بیان کمالات تو ندارند و فرصتی برای بیان زیباییهایت نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که روزگار بیوقفه و بدون هدف در حال حرکت است، در این مسیر، کسانی هستند که با دلتنگی و غم به یاد تو میافتند و در پی تو هستند.
هوش مصنوعی: هر کس که لحظهای از جمال تو بهرهمند شده، برای همیشه از نشان و نام دنیا جدا شده است.
هوش مصنوعی: اهل دو جهان به خاطر تو در دور و بر تو منتظر ماندهاند، زیرا وجودشان را در پیوند با تو گم کردهاند.
هوش مصنوعی: ما در این زمین به شدت خشک شدهایم، پرده را کنار بزن تا لبهای خشک عاشقان از آب زلال تو تازه شود.
هوش مصنوعی: هرچند فرید در دنیا وجود دارد، شخصی را رد نکن که در سخن گفتن ناتوان است، زیرا او زبانش لال است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو
اطلس رخ کشیده ام، در قدم خیال تو
جان و خرد در آستین، بر طمعی همی درم
بو، که عنایتی کند، در حق من وصال تو
در تو کجا رسد کسی، تا برسد بپای تو
[...]
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو
هوش و روان بیدلان سوختهٔ جلال تو
کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال تو
دست تهی به درگهت آمدهام امیدوار
[...]
عید نمیدهد فرح بینظر هلال تو
کوس و دهل نمیچخد بیشرف دوال تو
من به تو مایل و توی هر نفسی ملولتر
وه که خجل نمیشود میل من از ملال تو
ناز کن ای حیات جان کبر کن و بکش عنان
[...]
رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ تو
بیخبرم ز خود ولی با خبرم ز حالِ تو
جانِ به لب رسیده را در قدمِ صبا کشم
گربه من آورد شبی مژدۀ اتّصالِ تو
مهرِ تو بر که افکنم بوی تو از که بشنوم
[...]
تا به زمانه شد خبر از مه با کمال تو
شیفته گشت عالمی ز ابروی چون هلال تو
تا به دو هفته ماه اگر راست کند جمال تو
تیز نگاهش اوفتد هر شبی از کمال تو
از خطت ار چه کشته شد خلق بترس از خدا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.