گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

آمده‌ای بی‌گه خامش مشین

یک قدح مردفکن برگزین

آب روان داد ز چشمه حیات

تا بدمد سبزه ز آب و ز طین

آن می گلگون سوی گلشن کشان

تا بگزد لاله رخ یاسمین

راح نما روح مرا تا که روح

خندد و گوید سخنی خندمین

درکشد اندیشه گری دست خود

چونک برافشاند یار آستین

گردن غم را بزند تیغ می

کاین بکشد کان حلاوت ز کین

بام و در مجلس افغان کند

کاغتنموا الهوه یا شاربین

گوش گشا جانب حلقه کرام

چشم گشا روشنی چشم بین

سجده کند چین چو گشاید دو چشم

جعد تو را بیند پنجاه چین

خرمیش بر دل خرم زند

سوی امین آید روح الامین

مادر عشرت چو گشاید کنار

بازرهد جان ز بنات و بنین

بس کنم و رخت به ساقی دهم

وز کف او گیرم در ثمین

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
غزل شمارهٔ ۲۱۱۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ناصرخسرو

چند کنی جای چنین به گزین؟

چون نروی سوی سرائی جز این؟

چند نشینی تو؟ که رفتند پاک

همره و یارانت، هلا برنشین

چند کنی صحبت دنیا طلب؟

[...]

سنایی

بس که شنیدی صفت روم و چین

خیز و بیا ملک سنایی ببین

تا همه دل بینی بی حرص و بخل

تا همه جان بینی بی کبر و کین

زر نه و کان ملکی زیر دست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

حیف بود سفتن لعلی چنین

جز بستایشگری رکن دین

امیرخسرو دهلوی

روی ترش کرده به یاران مبین

سرکه فروشی مکن، ای انگبین

چاه مزن زیر لب چون سمن

رخنه مکن در شکم یاسمین

روی زمین را تویی آب حیات

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه