تنت زین جهان است و دل زان جهان
هوا یار این و خدا یار آن
دل تو غریب و غم او غریب
نیند از زمین و نه از آسمان
اگر یار جانی و یار خرد
رسیدی بیار و ببردی تو جان
وگر یار جسمی و یار هوا
تو با این دو ماندی در این خاکدان
مگر ناگهان آن عنایت رسد
که ای من غلام چنان ناگهان
که یک جذب حق به ز صد کوشش است
نشانها چه باشد بر بینشان
نشان چون کف و بینشان بحر دان
نشان چون بیان بینشان چون عیان
ز خورشید یک جو چو ظاهر شود
بروبد ز گردون ره کهکشان
خمش کن خمش کن که در خامشی است
هزاران زبان و هزاران بیان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تناقضات و ارتباطات میان بدن و روح، جهان مادی و معنوی میپردازد. شاعر میگوید که بدن وابسته به دنیا و دل وابسته به خداست. دل انسان غریب است و در جستجوی حقیقت میباشد. حال اگر کسی به حقیقتی عمیق دست یابد، میتواند جان خود را در یابد. شاعر بر این نکته تأکید دارد که با کوشش بسیار هم نمیتوان به حقیقت رسید، و تنها یک جذب حقیقی میتواند انسان را به دانایی برساند. در انتها، به خاموشی و سکوت اشاره میکند و میگوید که در این سکوت، صدها زبان و نجوای معنوی وجود دارد.
هوش مصنوعی: بدن تو متعلق به این دنیای مادی است، اما دلت به دنیا و آرزوهای دیگر وابسته است. یکی از این دنیاها خوب است و خداوند حامی آن است.
هوش مصنوعی: دل تو تنها و غم تو نیز برای او غریب است، نه از زمین سرچشمه میگیرد و نه از آسمان.
هوش مصنوعی: اگر به کسی که مایه حیات و عقل توست دسترسی پیدا کردی، او را بیاور و روح و جانت را با او همراه کن.
هوش مصنوعی: اگر محبوب تو جسم و جان تو باشد، با این دو در این دنیای فانی باقی مانی.
هوش مصنوعی: شاید یک روز ناگهان لطفی به من برسد که من مانند یک غلام به آن پاسخ دهم.
هوش مصنوعی: جذب و دستیابی به حقیقت از هرگونه تلاش و کوشش بیشتر اهمیت دارد؛ پس نشانههای آن بر چیزی که نمیتوان به وضوح دید، چگونه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: علامت و نشانهای مانند کف دست، در واقع نمایانگر و نشاندهندهی دریای بزرگ است. همچنین، بیان و گفتار نیز مانند نشانههای بینشان، به وجود چیزی واضح اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که نور خورشید به زمین تابیده میشود، باید مسیر کهکشان را از فضای بالا بزداید.
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا در سکوت معنا و احساسات زیادی نهفته است که به شکلهای مختلف میتواند بیان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جگر تشنگانند بیتوشگان
که بیچارگانند و بیزاوران
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را کِی توان
ولیکن مرا هست عذر زنان
یکی هفته ام داد باید زمان
خداوند ما شاه کشورسِتان
که نامی بدوگشت زاولستان
سر شهریاران ایران زمین
که ایران بدو گشت تازه جوان
یکی خانه کردهست فرخاردیس
[...]
به دست آرد از آب حیوان نشان
بخورزو و پس شادزی جاودان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.