برخیز و صبوح را برنجان
ای روی تو آفتاب رخشان
جانها که ز راه نو رسیدند
بر مایده قدیم بنشان
جانها که پرید دوش در خواب
در عالم غیب شد پریشان
هر جان به ولایتی و شهری
آواره شدند چون غریبان
مرغان رمیده را فرازآر
حراقه بزن صفیر برخوان
هرچ آوردند از ره آورد
بیخود کنشان و جمله بستان
زیرا هر گل که برگ دارد
او بر نخورد از این گلستان
عقلی باید ز عقل بیزار
خوش نیست قلاوزی زحیران
جغد است قلاوز و همه راه
در هر قدمی هزار ویران
ای باز خدا درآ به آواز
از کنگرههای شهر سلطان
این راه بزن که اندر این راه
خفت اشتر و مست شد شتربان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به دعوت به بیداری و تحرک اشاره دارد و به زیبایی و روشنی آفتاب و نقش آن در زندگی انسانها پرداخته است. شاعر به جانها اشاره میکند که از خواب غفلت بیدار شوند و به دنیای معنوی و شهری خود برگردند. او از مرغان رمیده میخواهد که به پرواز درآیند و به دنبال آرزوها و هدفها باشند. همچنین، به عقل و توجه به آن اشاره میکند که نباید از افکار واهی دور شود. در نهایت، شاعر از خداوند میخواهد که او را از کنگرههای شهر بخواند و راهی را نمایان کند که باعث بیداری و حرکت میشود.
هوش مصنوعی: بلند شو و صبح را با زیبایی تو پر نور کن ای چهرهات مثل آفتاب درخشان.
هوش مصنوعی: روحهایی که به راهی تازه وارد شدهاند، بر سفرهای کهنه و قدیمی بنشینند.
هوش مصنوعی: جانها شب گذشته در خواب آرامی که در دنیای نامرئی داشتند، به حالتی پریشان و آشفته درآمدند.
هوش مصنوعی: هر کسی به دلیلی و به گونهای در یک منطقه و دیاری سرگردان و بیکسی شده است، مانند کسانی که دور از وطن و آشناهای خود زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: پرندگان وحشی را بخوان و با صدای خود آنها را به پرواز درآور.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دیگران برایت آوردهاند را بیارزش کن و همه را از خود بگير.
هوش مصنوعی: هر گلی که برگ دارد، نمیتواند از این گلستان جدا شود.
هوش مصنوعی: انسان باید روشن باشد و از خودخواهی و تحجر دوری کند، زیرا در غیر این صورت، به گمراهی و سرگردانی دچار میشود.
هوش مصنوعی: جغدی که در تاریکی پرواز میکند و هر قدمی که برمیدارد، مانند ویرانیهای بیپایان است.
هوش مصنوعی: ای پرنده، ای فرستاده خدا، با نغمهات به درون شهر پادشاه بیا.
هوش مصنوعی: این راه را بزن، چون در این مسیر، هم سفر اشتر خوابش برده و هم شتربان مست شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر جانور و نبات و ارکان
سالار که کردت ای سخندان؟
وز خاک سیه برون که آورد
این نعمت بیکران و الوان؟
خوانی است زمین پر ز نعمت
[...]
آبان روز است روز آبان
خرم گردان به آب رز جان
بنشین به نشاط و دوستان را
ای دوست به عز و ناز بنشان
تا باده خوریم و شاد باشیم
[...]
آدینه و صبح و عید قربان
فرخنده گشاد هر سه یزدان
بر ناصر دین و تاج ملت
شاه عجم و پناه ایران
سنجر که نهیب خنجر او
[...]
دین را حرمیست در خراسان
دشوار ترا به محشر آسان
از معجزههای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
[...]
ای روی تو آفتاب تابان
بردی دل و نیست بر تو تاوان
تو آفت جانی و جهانی
نام تو نهادهاند جانان
چون عهد تو پشت من شکسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.