گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن
جان پیش کشم تا به کی از جور کشیدن
طاقت برسیدهست ز طوفانِ فراقم
فریاد ز من وز تو به فریاد رسیدن
بر من چه ملامت اگرم طاقتِ آن نیست
کز کوی تو باید به سفر راه بریدن
گویند که چون یارِ تو بسیار توان یافت
آری همه جا هست بباید طلبیدن
سهل است بریدن سرِ عشّاق به شمشیر
لیکن نتوانند ز احباب بریدن
رویی دگرم نیست به جز راه سپردن
کاری دگرم نیست به جز دست گزیدن
خون خوردن و جان کندن و دلسوخته بودن
سهل است بر امیدِ ملاقات تو دیدن
بیروی تو آرام نمیبودم و اکنون
خرسندم از آوازهی نامِ تو شنیدن
خوش باش نزاری که ز عشّاق خوش آید
نالیدن و بر دل زدن و جامه دریدن
چون بیدل و بیهوشی اگر می نخوری به
آتش به همه حال برآید ز دمیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از longing و اشتیاق خود به دیدار معشوق صحبت میکند. او میگوید که اگر دوباره فرصتی برای ملاقات پیش آید، جانش را فدای آن خواهد کرد. او از درد فراق و تحمل عذابهایی که در غیبت یار متحمل شده، سخن میگوید و اینکه دیگر توان تحمل این وضعیت را ندارد. در عین حال، برای او هیچ گزینهای جز ادامه راه عشق وجود ندارد. شاعر به این نکته اشاره میکند که اگرچه محبت و عشق دشوار است، اما نداشتن یار، درد و رنجی بزرگتر به همراه دارد. در نهایت، او به خوشحالی از نام معشوق و نالیدن عاشقان اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که برای دل سوختهاش، هیچ چیز به جز عشق و امید به دیدار معشوق مهم نیست.
هوش مصنوعی: اگر دوباره فرصتی پیش بیاید که چهرهات را ببینم، جانم را نثار میکنم تا اینکه دیگر از محبت و عشق دور نباشم.
هوش مصنوعی: درد و رنج جدایی به حدی رسیده که دیگر تاب و توان از من گرفته است. صدای من و تو به اندازهای بلند است که به دیگران هم میرسد و آنها را به فکر فرو میبرد.
هوش مصنوعی: اگر من تحمل این درد را ندارم و نمیتوانم از کوی تو دور باشم، تو چه انتقادی میکنی؟
هوش مصنوعی: میگویند وقتی که محبوب تو در همهجا و به وفور یافت میشود، بهتر است که همیشه او را جستجو کنی.
هوش مصنوعی: بریدن سر عاشقان به شمشیر کار آسانی است، اما نمیتوان از دوستان و عزیزان خود جدا شد.
هوش مصنوعی: در حال حاضر راهی جز ادامه دادن ندارم و هیچ کار دیگری نمیتوانم انجام دهم جز اینکه تسلیم شوم.
هوش مصنوعی: تحمل درد و رنج و داشتن دلشکسته آسان است، اما دیدن تو و انتظار ملاقاتت کار سختی است.
هوش مصنوعی: بدون وجود تو من هیچگاه آرامش نداشتم و حالا از شنیدن نام تو خوشحال هستم.
هوش مصنوعی: خوش باش و شاد باش، زیرا برای عاشقان عادی است که از عشق ناله کنند، دل را به درد آورند و لباسهایشان را پاره کنند.
هوش مصنوعی: اگر بدون دل و احساس زندگی کنی و به شیرینی زندگی نپردازی، در هر شرایطی آتش درونت شعلهور خواهد بود و این ناراحتی تو را به دردسر خواهد انداخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از یار بریدن بسزا وار گزیدن
مستم ز بنفشه بسمن برگ گزیدن
چون سیم کشیده شده مویم بجوانی
از راز نهان کردن و اندیشه کشیدن
از بسکه سخندانم هر گونه بگویم
[...]
جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن
کز زلف بیاموختهای پرده دریدن
فریادرس او را که به دام تو درافتاد
یا نیست ترامذهب فریاد رسیدن
ما صبر گزیدیم به دام تو که در دام
[...]
با روی تو کفر است به معنی نگریدن
یا باغ صفا را به یکی تره خریدن
با پر تو مرغان ضمیر دل ما را
در جنت فردوس حرام است پریدن
اندر فلک عشق هر آن مه که بتابد
[...]
امروز درین شهر هر آن دل که شود گم
در حلقه گیسوی تو باید طلبیدن
چون سرو ثبات قدمی گیر که رشته ست
چون بلبل ازین شاخ بدان شاخ پریدن
باید قدمی بر سر هستی زدن اوّل
[...]
تا دست دهد روی چو خورشید تو دیدن
بر ماست دعا گفتن و از صبح دمیدن
گل گوش همه بر سخن حسن تو دارد
بد نیست ز خوبان سخن خوب شنیدن
گفتی که مکش زلف مرا کآن سر فتنه ست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.