همتم شد بلند و تدبیرم
جز به پیش تو من نمیمیرم
تو دهانم گرفتهای که خموش
تو دهان گیر و من جهان گیرم
زان ز عالم ربودهام حلقه
که به دست توست زنجیرم
پیر ما را ز سر جوان کردهست
لاجرم هم جوان و هم پیرم
چون گشاد من از کمان تو است
راست رو خصم دوز چون تیرم
با گشادت چه جای تیر و کمان
هر دو را بشکنم بنپذیرم
دیدن غیر تو نفاق بود
من نه مرد نفاق و تزویرم
با من آمیختی چو شکر و شیر
چون شکر در گداز از آن شیرم
طاقتم طاق شد ز جفتی خویش
در میفکن دگر به تأخیرم
درد تأخیر چون برآرد دود
بر رَود تا اثیر تأثیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و وابستگی به محبوب است. شاعر از همت و اراده خود سخن میگوید و اینکه جز در حضور معشوق نمیتواند زندگی کند. او احساس میکند که معشوق به او قدرت و جاذبهای خاص بخشیده و او را از دنیا جدا کرده است. شاعر به تأثیر عمیق معشوق بر زندگیاش اشاره میکند و بیان میکند که جدا شدن از او برایش غیرممکن و نفاقآمیز است. با توصیفاتی چون "شکر و شیر" همبستگی عمیق خود را با معشوق بیان میکند و از درد تأخیر در وصال و انتظار میگوید. در کل، این شعر به احوالات عاشقانه و نیاز به حضور محبوب پرداخته است.
هوش مصنوعی: عزم و ارادم قوی شده و هیچ تدبیری جز در راه تو در نظر ندارم، پس هرگز تسلیم نخواهم شد.
هوش مصنوعی: تو طوری مرا ساکت کردهای که دیگر نمیتوانم صحبت کنم، حالا تو صحبت کن و من در این دنیا غرق شوم.
هوش مصنوعی: من از آن حلقهای که به دست توست، در دام عشق تو گرفتارم و از دنیای بیرون دور شدهام.
هوش مصنوعی: مربی ما به نحوی ما را تحت تأثیر قرار داده است که هم احساس جوانی میکنیم و هم گویی به سن و سال سالخوردگی رسیدهایم.
هوش مصنوعی: وقتی که تیر کمان تو به سمت من رها میشود، مانند تیرم که به سوی دشمن نشانه میرود، حقایق بر من نمایان میشود.
هوش مصنوعی: وقتی تو را دارم، دیگر به کار تیر و کمان نیازی نیست، میتوانم هر دو را بشکنم و تنها به تو توجه کنم.
هوش مصنوعی: دیدن کسی جز تو نوعی دورویی است و من هرگز آدمی نیستم که دروغ بگویم یا دورو باشم.
هوش مصنوعی: تو با من چنان آمیختی که مانند شیر و شکر، و من از شدت محبت و نزدیکی به تو به ذوب شدن در تو نزدیکتر شدم.
هوش مصنوعی: 忍耐 من از همراهی خودم به پایان رسید، دیگر مرا به تأخیر ننداز.
هوش مصنوعی: در انتظار کشیدن و تأخیر در رسیدن به هدف، مانند دودی است که از آتش بلند میشود و به سرعت در فضا پخش میشود؛ این احساس انتظار بر تأثیر من تأثیرگذار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
پس همان به که گوشهای گیرم
تن زنم گر زیم و گر میرم
داشت نتوان ببند و زنجیرم
گر دل از خدمتِ تو بر گیرم
گفتم ار پای مرغ را گیرم
زیر پای آورد چو نخجیرم
بکجا رو نهم کرا گیرم
چه بود چاره چیست تدبیرم
اگر من از عشق آن دو رخ میرم
ای گل روضه دامنت گیرم
کاشی سازند از گلم مرغی
با کمان ابرونی زند تیرم
دیدم آن رخ بخواب خوش سحری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.