بیا امروز ما مهمان میریم
بیا تا پیش میر خود بمیریم
ز مرگ ما جهانی زنده گردد
ازیرا ما نه قربان حقیریم
به مرغی جبرئیلی را ببندیم
به جانی ما جهانی را بگیریم
سبو بدهیم و دریایی ستانیم
چرا ما از چنین سودی نفیریم
غلام ماست ازرق پوش گردون
غلام خویشتن را چون اسیریم
چو ما شیریم و شیر شیر خوردیم
چرا چون یوز مفتون پنیریم
خمش کن نیست حاجت وانمودن
به پیش تیر باشی گرچه تیریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نه با وی دیگری انبار گیریم
نه جز گفتار او چیزی پذیریم
گله دور است و ما محتاج شیریم
طلسمی کن که شیر آسان بگیریم
که ما هر یک به خوبی بی نظیریم
سپهر حسن را ماه منیریم
بروز عجز، دست هم بگیریم
چو گاه مرگ شد، با هم بمیریم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.