از آن باده ندانم، چون فنایم
از آن بیجا نمیدانم کجایم
زمانی قعر دریایی درافتم
دمی دیگر چو خورشیدی برآیم
زمانی از من آبستن جهانی
زمانی چون جهان خلقی بزایم
چو طوطیْ جانْ شِکر خاید به ناگه
شوم سرمست و طوطی را بخایم
به جایی درنگنجیدم به عالم
بجز آن یارِ بیجا را نشایم
منم آن رندِ مستِ سخت شیدا
میانِ جمله رندانْ هایْ هایم
مرا گویی: «چرا با خود نیایی؟!»
تو بنما خود که تا با خود بیایم
مرا سایهیْ هُما چندان نوازد
که گویی سایه او شد من هُمایم
بدیدم حُسن را سرمست میگفت:
«بلایم من، بلایم من، بلایم»
جوابش آمد از هر سو ز صد جان
تُرایم من، تُرایم من، تُرایم
تو آن نوری که با موسی همیگفت
«خدایم من، خدایم من، خدایم»
بگفتم: «شمس تبریزی! کِیی؟» گفت:
«شمایم من، شمایم من، شمایم»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از مولانا جلالالدین رومی به توصیف حالاتی مختلف از وجود و درک عشق و معرفت میپردازد. شاعر میگوید که خود را در حالتی از فنا و دگرگونی میبیند، لحظاتی در عمیقترین قعر دریا غوطهور است و لحظاتی دیگر چون خورشید درخشان میشود. احساساتی چون حاملگی جهان و زادن خویشتن را تجربه میکند. او به سرمستی و شیدایی رندانهاش اشاره میکند و میپرسد که چرا محبوبش با او نمیآید. بیان میکند که هیچچیز در این عالم جز عشق و محبوبش برایش اهمیت ندارد. در نهایت به شمس تبریزی میرسد و او را به عنوان وجود اصلی و نورانی خود معرفی میکند، به گونهای که همه چیز در او و به او وابسته است. این شعر تجلیگر عشق، شیدایی و معرفت در وجود آدمی است.
هوش مصنوعی: نمیدانم چطور به خاطر آن نوشیدنی محو میشوم و نمیدانم در این حالت بیهیچ دلیل کجا هستم.
هوش مصنوعی: مدتی در عمق مشکلات و سختیها غرق شدم، اما به زودی مانند خورشید از آنها بالا میآیم و به روشنایی میرسم.
هوش مصنوعی: مدت زمانی من حامل ایدههای بزرگی هستم و زمانی میرسد که این ایدهها به ثمر نشسته و به واقعیت تبدیل خواهند شد.
هوش مصنوعی: وقتی که طوطی به ناگاه جان شکرینی را به دست آورد، من نیز سرمست و شگفتزده میشوم و طوطی را در آغوش میگیرم.
هوش مصنوعی: من هیچجا جا نگرفتم جز در دل آن یار که همیشه بیجاست.
هوش مصنوعی: من آن فرد سرمست و شیدایی هستم که در میان همه رندان دیگر قرار دارم.
هوش مصنوعی: چرا نمیگویی که با من بیایی؟ خودت را نشان بده تا من هم به تو ملحق شوم.
هوش مصنوعی: سایه پرنده خوشبختی به قدری به من محبت میکند که انگار من هم مانند او خوشبختم و در اوج سعادت قرار دارم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جاذبهای اشاره دارد که از معشوقش میبیند. معشوق به گونهای سرمست و شاداب صحبت میکند و از خود به عنوان بلای جانش یاد میکند، که نشاندهندهی عشق و وابستگی شدید اوست. شاعر به این نکته اشاره دارد که این زیبایی و شیدایی چقدر بر او تأثیر گذاشته و چگونه او را در بند خود کرده است.
هوش مصنوعی: پاسخ از همه جا به من رسید و من از عمق جانم گفتم که من هستم، من هستم، من هستم.
هوش مصنوعی: تو نوری هستی که موسی در گفتوگوهایش با خدا، به او اشاره میکرد و میگفت: من خدایم، من خدایم، من خدایم.
هوش مصنوعی: وقتی از شمس تبریزی پرسیدم که تو کی هستی؟ او در پاسخ گفت که من همان تو هستم، من همان تو هستم، من همان تو هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خداوندا همیخواهم که از دل
تو را تا عمر دارم میستایم
ولیکن از دم جور زمانه
برنجید این دل مانده نمایم
حریف نیم مست امروز ناگه
[...]
به نیکی و به شادی دَرفَزایم؛
که باشد آفتابَ انْدَر سَرایم.
خداوندا همی خواهم که از دل
ترا تا عمر باشد من ستایم
ولیکن این دم از جور زمانه
برنجید این دل انده نمایم
بدین دل کز کدامین در درآیم
کدامین گنج را سر برگشایم
برانم داشت دل تالب گشایم
ز لعلش ناگهی شکّر ربایم
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.