غلامم خواجه را آزاد کردم
منم کاستاد را استاد کردم
منم آن جان که دی زادم ز عالم
جهان کهنه را بنیاد کردم
منم مومی که دعوی من این است
که من پولاد را پولاد کردم
بسی بیدیده را سرمه کشیدم
بسی بیعقل را استاد کردم
منم ابر سیه اندر شب غم
که روز عید را دلشاد کردم
عجب خاکم که من از آتش عشق
دماغ چرخ را پرباد کردم
ز شادی دوش آن سلطان نخفتهست
که من بنده مر او را یاد کردم
ملامت نیست چون مستم تو کردی
اگر من فاشم و بیداد کردم
خمش کن کآینه زنگار گیرد
چو بر وی دم زدم فریاد کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان افتخارات و تواناییهای خود میپردازد. او خود را تنها آزادکننده غلامان نمیداند، بلکه به عنوان کسی که توانسته است موم را به پولاد تبدیل کند، از قدرت و تأثیر خود بر روی دیگران سخن میگوید. همچنین به خلاقیت و استعداد خود در بهبود وضعیت افراد و جهان اشاره میکند و خود را به عنوان یک نیروی تحول آفرین معرفی میکند. شاعر از تأثیر عشق و شگفتیهای ناشی از آن نیز یاد میکند و نشان میدهد که چگونه این عشق او را به سمت پیچیدگیها و چالشها کشانده است. در نهایت، او از دیگران میخواهد تا قضاوت نکنند چرا که خود را در جهانی از احساسات و تجربیات غرق کرده است.
هوش مصنوعی: من خدمتگزار کسی بودم که اکنون آزادش کردهام و توانستهام که خودم را به عنوان معلم و راهنمایی برای دیگران معرفی کنم.
هوش مصنوعی: من آن روحی هستم که دیروز به دنیا آمدم و پایهگذار جهانی نوین و متفاوت از این جهان قدیمی هستم.
هوش مصنوعی: من مانند موم هستم و ادعای من این است که من میتوانم پولاد را به حالت موم درآورم و تغییرش دهم.
هوش مصنوعی: من به بسیاری از آنهایی که چشم ندارند، سرمه زدم و به بسیاری از آنهایی که عقل ندارند، آموزش دادم.
هوش مصنوعی: من در شب غم مانند ابر سیاهی هستم که روز عید را به شادی و سرور میآورم.
هوش مصنوعی: عجب وضعی دارم که من با شعله عشق، چرخ زندگی را پر از نشاط و حرکت کردهام.
هوش مصنوعی: به خاطر شادی و خوشحالی، آن پادشاه شب را نخوابیده است، چون من بنده او را به یاد آوردهام.
هوش مصنوعی: زحمتی نیست که مرا سرزنش کنی، چون تو خود باعث مستی من شدی. اگر من آشکار و ظالم باشم، تقصیر توست.
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا آینه وقتی که من به آن نفس میکشم، غبار آلود میشود و این موضوع برایم نگرانکننده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز پیش اندیشی خود یاد کردم
از آن در عشق خود پرداد کردم
ز زندان خلق را آزاد کردم
روان عاشقان را شاد کردم
دهان اژدها را بردریدم
طریق عشق را آباد کردم
ز آبی من جهانی برتنیدم
[...]
قضا میگفت من امداد کردم
که عالم را ز نو آباد کردم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.