گنجور

 
قطران تبریزی

ای همیشه جان بدخواهان فکنده در بلا

بر تو بهروزی و پیروزی همیشه مبتلا

جز بقول نیک ناید هرگز از لفظت نعم

جز بشغل بد نیاید هرگز از قول تو لا

آن مخالف را که گیتی در بلا بود از بدش

زار بنشاندی و گیتی را رهاندی از بلا

گشت چون زهر هلاهل نوش در کام عدو

چون شدی در جنگ و گفتی جنگجویان را هلا

آن بلا کاورده ای در جان بدخواهان ملک

فاش گشت اندر جهان همچون حدیث کربلا

من بدین فتح و ظفر گفتم مدیحت چون سزی

چون بسازی می بیایم من بخوانم در ملا

تا به آذر مورد باشد تا به نیسان گل بود

سر به سان مورد بادت روی بادت چون گلا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا

زین سپس باخود نماند بوالعلی و بوالعلا

عاقبت از مشرق جان تیغ زد چون آفتاب

آن که جان می‌جست او را در خلا و در ملا

آن ز دور آتش نَماید چون رَوی نوری بوَد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حافظ

تا جمالت عاشقان را زد به وصل خود صلا

جان و دل افتاده‌ اندر زلف و خالت در بلا

آنچه جان عاشقان از دست هجرت مى‌کشد

کس ندیده در جهان جز کشتگان کربلا

ترک ما گر مى‌کند رندى و مستى جان من

[...]

یغمای جندقی

تشنه لب کیست خدایا که ز فردوس علا

به سوی کرب و بلا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه