هر کی در او نیست از این عشق رنگ
نزد خدا نیست به جز چوب و سنگ
عشق برآورد ز هر سنگ آب
عشق تراشید ز آیینه زنگ
کفر به جنگ آمد و ایمان به صلح
عشق بزد آتش در صلح و جنگ
عشق گشاید دهن از بحر دل
هر دو جهان را بخورد چون نهنگ
عشق چو شیرست نه مکر و نه ریو
نیست گهی روبه و گاهی پلنگ
چونک مدد بر مدد آید ز عشق
جان برهد از تن تاریک و تنگ
عشق ز آغاز همه حیرتست
عقل در او خیره و جان گشته دنگ
در تبریزست دلم ای صبا
خدمت ما را برسان بیدرنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره قدرت و عظمت عشق است. شاعر بیان میکند که کسی که خود را از عشق محروم میسازد، نزد خداوند فاقد ارزش است و فقط به چوب و سنگ تشبیه میشود. عشق میتواند از هر سنگی آب به وجود آورد و زنگار آیینه را پاک کند. همچنین، عشق قادر است تا در روزهای جنگ و صلح، آتش به پا کند و دلها را به هم متصل کند. عشق به عنوان نیرویی قوی و بینظیر توصیف میشود که جانها را از تاریکی رهایی میبخشد و در پی آن تجربههای شگفتانگیزی در زندگی به وجود میآورد. در پایان، شاعر از صبا میخواهد تا پیغامش را به تبریز برساند.
هوش مصنوعی: هر کس در عشق واقعی نیست، از نظر خداوند ارزشی ندارد و جز چوب و سنگ بر او مرهمی نیست.
هوش مصنوعی: عشق از هر سنگی آب میگیرد و از آینههای زنگزده عشق را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: بیایمانی به جنگ پرداخته و ایمان به صلح روی آورده است. عشق با وجود این دوگانگی، آتش را در دل صلح و جنگ روشن کرده است.
هوش مصنوعی: عشق، مانند دریا به عمق دل میرسد و میتواند تمامی جهان را در خود بگیرد، همانطور که نهنگ عظیم دریا را میبلعد.
هوش مصنوعی: عشق مانند شیری است که نه فریب است و نه نیرنگ؛ گاهی محبت را مانند روباه و گاهی بهزور و قدرت، مانند پلنگ، نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق به کمک شتابان بیاید، روح از بدن کمنور و تنگ جدا میشود.
هوش مصنوعی: عشق از ابتدا مملو از شگفتی است و عقل در آن گیج و سرگردان میشود، در حالی که روح انسان به حالت حیرت میرسد.
هوش مصنوعی: دلم در تبریز است، ای باد، خواهش میکنم بیمعطلی پیام ما را برسان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تاکیم از چرخ رسد آذرنگ
تا کیم از گونه چون باد رنگ
خاکم کز خلق مرا نیست قدر
آبم کز بخت مرا نیست رنگ
شب همه شب زار بگریم چو شمع
[...]
یافت فراخی گهر از درج تنگ
نیست عجب زادن گوهر ز سنگ
توبه سفر گیرد با پای لنگ
صبر فروافتد در چاه تنگ
جز من و ساقی بنماند کسی
چون کند آن چنگ ترنگاترنگ
عقل چو این دید برون جست و رفت
[...]
یک دگر آورده به اغوش تنگ
هر دو نمودندزمانی درنگ
تاچه کشم من؟ که بدین دست تنگ
ساغر می خواهم و آواز چنگ
چون می لعلم بچشانی، کنم
بوسه طلب زان لب یاقوترنگ
عمر چو بادست همی در شباب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.