برخیز ز خواب و ساز کن چنگ
کان فتنه مه عذار گلرنگ
نی خواب گذاشت خواجه نی صبر
نی نام گذاشت خواجه نی ننگ
بدرید خرد هزار خرقه
بگریخت ادب هزار فرسنگ
اندیشه و دل به خشم با هم
استاره و مه ز رشک در جنگ
استاره به جنگ کز فراقش
این عرصه چرخ تنگ شد تنگ
مه گوید بی ز آفتابش
تا کی باشم ز چرخ آونگ
بازار وجود بیعقیقش
گو باش خراب سنگ بر سنگ
ای عشق هزارنام خوش جام
فرهنگ ده هزار فرهنگ
بیصورت با هزار صورت
صورت ده ترک و رومی و زنگ
درده ز رحیق خویش یک جام
یا از رز خویش یک کفی بنگ
بگشا سر خنب را دگربار
تا سر بنهد هزار سرهنگ
تا حلقه مطربان گردون
مستانه برآورند آهنگ
مخمور رهد ز قیل و از قال
تا حشر چو حشریان بود دنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مخاطب دستور میدهد که از خواب بیدار شود و با صدای چنگ (ساز) به سراغ عشق و زیبایی برود. او اشاره میکند که مشکلات و ناآرامیها، نه صبر و انتظار را به او بخشیده و نه اجازه استراحت دادهاند. شاعر میگوید که با خشم و اندیشه در جنگ است و عشق، همچون ستارهای که در جدایی میسوزد، فضای زندگی را تنگ کرده است. او از عشق به عنوان نمادی از زیبایی یاد میکند و میخواهد از درد عشق یک جام بگیرد. در نهایت، شاعر دعوت میکند تا زمانه را با نغمههای خوش و شادی پر کند و به دور از جنجالها و حرفهای بیمعنا، به لذت واقعی زندگی بپردازد.
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شو و ساز را به دست بگیر، زیرا تو درگیر زیبایی و جاذبهای مثل گلنرگسی هستی که تو را به خود جذب کرده است.
هوش مصنوعی: خواجه در این سخن اشاره به نداشتن آرامش و صبر دارد و بیان میکند که این حالتها از او دور و بینصیب هستند. او نمیتواند به راحتی بخوابد و هیچ نام نیکو یا افتخاری هم به او داده نشده است. در واقع این بیان ناتوانی و عدم موفقیت او را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دل خرد از هزاران خرقه رها شد و ادب از هزاران فرسنگ دور شد.
هوش مصنوعی: فکر و احساس به شدت خشمگین هستند و ماه به خاطر حسادت در حال جنگ و جدال است.
هوش مصنوعی: دربارهی جدایی و دوری از محبوب سخن میگوید و بیان میکند که این فاصله باعث شده است که دنیا برای او تنگ و نابسامان به نظر برسد. احساس فشار و تنگنا به دلیل فراق و جدایی است.
هوش مصنوعی: ماه میگوید که تا چه زمانی میتوانم بیتاب و بینور خورشید بمانم؟ تا چه زمانی باید زیر تأثیر چرخش زمان و روزگار باقی بمانم؟
هوش مصنوعی: بازار وجود آنقدر بیروح و خالی است که اگر سنگ بر سنگ بگذارند، هیچ فرقی نمیکند.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو با هزار نام زیبا در دل فرهنگ جاودانهای حضور داری و هر فرهنگی را نه تنها با تو بل با نام تو شناخته میشود.
هوش مصنوعی: وجودی بی شکل و شمایل، با هزاران فرم و جلوه در آمده است که میتواند به صورت یک ترک، یک رومی یا کسی از سرزمین زنگی نمایان شود.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنج خود، یک جام از شراب مخصوص خود بنوش یا از گل خود مقداری برمیدارم.
هوش مصنوعی: به آرامی درب خنکای خود را دوباره بگشا، تا هزار رهبری بر آن سر به زمین بگذارند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نوازندگان در دنیا موسیقی شاداب و مستانهای را اجرا کنند و فضایی شاد ایجاد کنند.
هوش مصنوعی: در این بیت گفته شده است که کسی که مست و سرمست است، از حرفها و جدلهای بیهوده رهایی مییابد و تا روز قیامت مانند زنبور عسل سرشار از نشاط و شادابی خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زان پیش کاجل فرا رسد تنگ
و ایام عنان ستاند از چنگ
ای عشق تو با وجود هم تنگ
در راه تو کفر و دین به یک رنگ
بی روی تو کعبهها خرابات
بی نام تو نامها همه ننگ
در عشق تو هر که نیست قلاش
[...]
چون کار بنام آید و ننگ
بر آتش چون کباب و بر تیغ چوزنگ
تنگ آمدم از وجود خود، تنگ
ای مرگ، به سوی من کن آهنگ
بازم خر ازین غم فراوان
فریاد رسم ازین دل تنگ
تا چند آخر امید یابیم؟
[...]
از رنگ تو گشتهایم بیرنگ
زان سوی جهان هزار فرسنگ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.