درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر
نه رنج اره کشیدی نه زخمههای تبر
ور آفتاب نرفتی به پر و پا همه شب
جهان چگونه منور شدی بگاه سحر
ور آب تلخ نرفتی ز بحر سوی افق
کجا حیات گلستان شدی به سیل و مطر
چو قطره از وطن خویش رفت و بازآمد
مصادف صدف او گشت و شد یکی گوهر
نه یوسفی به سفر رفت از پدر گریان
نه در سفر به سعادت رسید و ملک و ظفر
نه مصطفی به سفر رفت جانب یثرب
بیافت سلطنت و گشت شاه صد کشور
وگر تو پای نداری سفر گزین در خویش
چو کان لعل پذیرا شو از شعاع اثر
ز خویشتن سفری کن به خویش ای خواجه
که از چنین سفری گشت خاک معدن زر
ز تلخی و ترشی رو به سوی شیرینی
چنانک رست ز تلخی هزار گونه ثمر
ز شمس مفخر تبریز جوی شیرینی
از آنک هر ثمر از نور شمس یابد فر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره اهمیت حرکت و سفر در زندگی و تغییرات مثبت است. شاعر به این نکته اشاره دارد که درختی که بیحرکت است هرگز به کمال نمیرسد، و نمیتواند از زیباییها و نور روز بهرهمند شود. او تأکید میکند که اگر انسان به سفر و تلاش نرود، نمیتواند به موفقیت و سعادت دست یابد. سفر نه تنها از نظر جسمی بلکه از نظر روحی و فکری نیز ضروری است. شاعر با مثالهایی از شخصیتهای مذهبی و تاریخ، نشان میدهد که سفر و تغییر میتواند منجر به رسیدن به مقام و پختگی شود. در نهایت، او به خواننده توصیه میکند که از خود سفر کنند و به دنبال تغییر مثبت در زندگی خود باشند.
هوش مصنوعی: اگر درخت توانایی حرکت داشت و روی پا و پر بود، دیگر نه زحمتی برای اره کشیدن داشت و نه آسیبهای تبر را متحمل میشد.
هوش مصنوعی: اگر آفتاب در شب طلوع نکرده باشد، چگونه جهان در صبح روشن شده است؟
هوش مصنوعی: اگر از دریا به سوی افق نروی، هرگز نمیتوانی از آب تلخ عبور کنی و به زندگی سرسبز و پرگل و دهش باران دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که یک قطره از محل زندگیاش دور میشود و دوباره برمیگردد، در مسیرش به صدفی برخورد میکند و در آن تبدیل به یک گوهر ارزشمند میشود.
هوش مصنوعی: یوسف نه به دلیل کهولت سن و جدایی از پدرش سفر کرد و نه در آن سفر به خوشبختی و پیروزی دست یافت.
هوش مصنوعی: نه مصطفی به سفر رفت و به یثرب نرسید، اما سلطنت و فرمانروایی او در صد کشور گسترده شد.
هوش مصنوعی: اگر قدرت سفر کردن نداری، در درون خود بگرد و مانند یک معدن لعل، از نور و انرژی درونت بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: ای آقا، به درون خود سفر کن و به شناخت خود بپرداز، چرا که از چنین سفری میتوانی به گنجینههای ارزشمندی دست یابی.
هوش مصنوعی: از تلخی و ترشی به سمت شیرینی میروم، مانند میوهای که از هزار نوع تلخی رها میشود و به خوشمزگی میرسد.
هوش مصنوعی: از شمس تبریز، چشمهای از شیرینی جاری است، زیرا هر ثمری که خواسته باشد از نور شمس بهرهمند میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چگونه برخورم از وصل آن بت دلبر
که سوخت آتش هجرش دل مرا در بر
طمع کند که ز معشوق برخورد عاشق
بدین جهان نبود کار ازین مخالفتر
از آنکه عاشق نبود کسی که دل ندهد
[...]
فسانه گشت و کهن شد حدیثِ اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر
فسانهٔ کهن و کارنامهٔ به دروغ
به کار ناید رو در دروغ رنج مبر
حدیثِ آنکه سکندر کجا رسید و چه کرد
[...]
بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر
ز روی سبزه بر آورد شاخ نرگس سر
خزان جهان را عهد ار چه کرده بود کهن
بهار عهد جهان باز تازه کرد ز سر
هوا نشاند ببرگ شکوفه در، یاقوت
[...]
پلی شناس جهانرا و نو رسیده براو
مکن عمارت و بگذار و خوش ازو بگذر
کرا شنیدی و دیدی که مرگ دادامان
ز خاص و عام و بدو نیک و از صغیر و کبر
اگر هزار بمانی و گر هزار هزار
[...]
بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر
نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر
ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز
کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور
فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.