گنجور

 
مشتاق اصفهانی

عالم خراب از نگه می‌پرست تست

زآن می فغان که در قدح چشم مست تست

سررشته تپیدن دل نیست در کفم

چون نبض اضطراب و سکونم به دست تست

من با تو همچو شاخ درختم یکی به دار

دست از شکستنم که شکستم شکست تست

من در خمار حسرت یک بوسه و مدام

لب جام باده را به لب می‌پرست تست

مشتاق از آن چه شکوه که در کوی او شدی

با خاک اگر برابر از اقبال پست تست

 
 
 
جلال عضد

پایم مبند از آنکه سرم زیر دست تست

بگشای دست من چو سرم پای بست تست

هر پنج پایدار که از تُست سربلند

مشکن به دست خویش که آن هم شکست تست

آن کس که کرد سرزنشم چون ترا بدید

[...]

واعظ قزوینی

ما را چو باز طایر دل پای بست تست

مانند بهله، زندگی ما بدست تست

جویای تبریزی

سررشتهٔ امل همه ای دل به دست تست

تعمیر قصر عافیت اندر شکست تست

ترسیده چشم آینه رویان روزگار

از صافیی که با قدرانداز شست تست

قمری همین نه در گلوی تو است طوق

[...]

نیر تبریزی

جانا حیوه من زلب می پرست تست

بندم بپا مبند که جانم بدست تست

سوگند بر لب تو که در خطه خطا

گر فته فتد همه از چشم مست تست

ایشوخ دلنشین تو ندانم چه فتنه

[...]

جیحون یزدی

خدیوا توئی که عرش چو گوئی بدست تست

سر جمله انبیا بجان پای بست تست

فراتر زلامکان بساط نشست تست

ندیده کسی ترا بد انسان که هست تست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه