عالم خراب از نگه میپرست تست
زآن می فغان که در قدح چشم مست تست
سررشته تپیدن دل نیست در کفم
چون نبض اضطراب و سکونم به دست تست
من با تو همچو شاخ درختم یکی به دار
دست از شکستنم که شکستم شکست تست
من در خمار حسرت یک بوسه و مدام
لب جام باده را به لب میپرست تست
مشتاق از آن چه شکوه که در کوی او شدی
با خاک اگر برابر از اقبال پست تست