جز عشق که اشرف بود از جمله کمالات
دیگر به کمالی نتوان کرد مباهات
جویم به دعا چندت و خوانم به مناجات
من ذره تو خورشید من و وصل تو هیهات
ماجمله به تو قایم و تو قایم با لذات
تو شخصی و ما عکس تو عالم همه مرآت
از طلعت یار است ظهور همه عالم
خورشید بود آینه جلوه ذرات
بیخود همه کونین ز صهبای صفاتند
تا چیست شرابی که بود در قدح ذات
گردد سرم آسوده ز سودای تو حاشا
فارغ شودم دل ز تمنای تو هیهات
هرگز دل موری مخراش ار نتوانی
اول به کف آری سپر تیغ مکافات
گر باده به اندازه خوری نیست وبالت
این نکته چه خوش گفت به من پیر خرابات
حیرانیام از عشق کنون نیست که عمریست
در بازی شطرنج محبت شدهام مات
مشتاق من و خدمت میخانه که در عشق
نه عقدهام از زهد گشاید نه ز طامات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان عشق به عنوان بالاترین کمالات میپردازد و تأکید میکند که هیچ کمال دیگری ارزش مباهات ندارد. او از معشوق خود خواسته و در دعا و مناجات به او وصل میجوید. شاعر خود را ذرهای از خورشید معشوق میداند و همه چیز را بازتابی از آن میبیند. عشق را به عنوان منبع ظهور همه زیباییها به تصویر میکشد و معتقد است که بیخودی و نشدن از فعالیتهای دنیاست. او از تمنا و آرزوهای خود رنج میبرد و این احساسات را در قالب ارتباط با میخانه و عشق بیان میکند. در نهایت، شاعر به حس حیرت و مات بودن در بازی عشق اشاره میکند و میگوید که هیچ زهدی نمیتواند او را از این وضعیت رها کند.
هوش مصنوعی: عشق بهترین و اصلیترین ویژگی است که نمیتوان به دیگر کمالات افتخار کرد.
هوش مصنوعی: من به درگاه دعا و نیایش از تو طلب کمک میکنم، زیرا تو برای من مانند خورشید هستی و پیوستگی با تو برایم امکانناپذیر است.
هوش مصنوعی: تمام موجودات در وجود تو نهفتهاند و تو با لذات خودت وجودی خاص و فردی هستی، اما عالم هستی همچون آینهای از تو نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این دنیا به خاطر زیبایی و وجود یار روشن شده است؛ مانند اینکه خورشید در آینه جلوهگر است و آنچه را که وجود دارد، به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: همه موجودات به خاطر ویژگیهای خاصشان از شراب کیمیایی و شگفتانگیز وجود به وجود آمدهاند. بنابراین، آنچه که در واقع وجود دارد، چیزی فراتر از این ویژگیها و صفات است.
هوش مصنوعی: سرم به خاطر خیال تو آرام خواهد شد، اما هرگز دل من از آرزوی تو بینیاز نخواهد شد. هرگز!
هوش مصنوعی: هرگز دل مار را نشکن، مگر اینکه ابتدا سپر دفاعی را در دست داشته باشی. پیش از اینکه به عواقب بد دچار شوی، باید آمادگی و احتیاط لازم را داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر به میزان مناسب مینوشی، مشکلی نخواهی داشت، اما پیرمرد میگفت که به یاد داشته باش که این نکته را همیشه در نظر بگیری.
هوش مصنوعی: حیرت و سردرگمی من از عشق دیگر نیست، زیرا سالهاست که در بازی عشق مانند یک مهره در شطرنج، به تنگنا افتادهام و شکست خوردهام.
هوش مصنوعی: من مشتاق میخانهام، زیرا در عشق نه تنها از زهد و عبادت چیزی به دست نمیآورم، بلکه این کارها هم نمیتواند گرهی از مشکلاتم باز کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بیخبر از حالت رندان خرابات
زین می نچشیدی که شدی سوی مناجات
گر نوش کنی جرعه زین جام مصفا
آنگاه شوی صوفی صافی ز کدورات
تا چند خوری غصه باغ و رز وانگور
[...]
ای گشته صفاتت بجهان آیینه ذات
ذات تو بود مهر و صفاتت همه ذرات
چون مشعله خور که شد از ذره فروزان
ما راست فروزان ز صفت شعشعه ذات
تا رایت عشق تو نگردید نمایان
[...]
پایان شب هجر تو خواهم پی حاجات
هر گه که بر آرم به فلک دست مناجات
گفتی که به خواب تو بیایم شب هجران
در دیده ی من خواب و شب هجر تو هیهات
هم جان دهد و هم بستاند لبت آری
[...]
ای طلعت محبوب ازل را زتو مرآت
من باز بگیرم نظر از روی تو هیهات
مشهود چو شد روی تو در چشم یقینم
از لوح دل و دیده بشوئیم خیالات
تا نور تو در طور دلم کرد تجلی
[...]
در میکده ای شیخ گرآیی به ادب باش
کانجا نتوان لاف زد از کشف و کرامات
هر دل که به تابیده در آن نور محبت
خورشید عیان یافته از جملهٔ ذرّات
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.