ای بیخبر از حالت رندان خرابات
زین می نچشیدی که شدی سوی مناجات
گر نوش کنی جرعه زین جام مصفا
آنگاه شوی صوفی صافی ز کدورات
تا چند خوری غصه باغ و رز وانگور
می نوش که تاباز رهی زین همه آفات
زین باده اگر مست شوی هر دو جهان را
محکوم تو سازند زهی لطف و عنایات
در گوشه میخانه اگر جای دهندت
زنهار مشو در پی تحصیل مقامات
زان باده طلب کن که از و موسی عمران
نوشید و چنان بیخبر افتاد بمیقات
می نوش اگر میطلبی خارق عادت
تا مست نگردی چه زنی دم زکرامات
تا مست ازین می نشوی وانشناسی
اسرار دل اهل دل از شطح وز طامات
نوشیدن می از کف ساقی سقاهم
در پیش اسیری است به از جمله عبادات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای طلعت تو مطلع انوار سعادات
خورشید جمال تو عیان از همه ذرات
حسن همه خوبان شده آیات جمالت
ای مصحف رخسار تو مجموعه آیات
در هر چه نظر میکنم از روی حقیقت
[...]
جز عشق که اشرف بود از جمله کمالات
دیگر بکمالی نتوان کرد مباهات
جویم بدعا چندت و خوانم بمناجات
من ذره تو خورشید من و وصل تو هیهات
ماجمله بتو قایم و تو قایم با لذات
[...]
ای گشته صفاتت بجهان آیینه ذات
ذات تو بود مهر و صفاتت همه ذرات
چون مشعله خور که شد از ذره فروزان
ما راست فروزان ز صفت شعشعه ذات
تا رایت عشق تو نگردید نمایان
[...]
پایان شب هجر تو خواهم پی حاجات
هر گه که بر آرم به فلک دست مناجات
گفتی که به خواب تو بیایم شب هجران
در دیده ی من خواب و شب هجر تو هیهات
هم جان دهد و هم بستاند لبت آری
[...]
ای طلعت محبوب ازل را زتو مرآت
من باز بگیرم نظر از روی تو هیهات
مشهود چو شد روی تو در چشم یقینم
از لوح دل و دیده بشوئیم خیالات
تا نور تو در طور دلم کرد تجلی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.