از جسم بکوی یار جان رفت
مرغی ز قفس به آشیان رفت
از رفتن همرهان صد افسوس
تنها ماندیم و کاروان رفت
مرغی نگشوده پر بشاخی
صد باغ بغارت خزان رفت
صد بار بتیر حسرتم کشت
تا یار به خانه کمان رفت
تا بر سر زد گلی ز شاخی
صد خار بپای باغبان رفت
کاین مرغ اسیر در قفس ماند
چندانکه ز یادش آشیان رفت
مشتاق ز قید او نخواهد
هرگز بسراغ آشیان رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف احساس تنهایی و ناامیدی است. شاعر از رفتن یار و جدایی از او سخن میگوید و به توصیف پرندهای میپردازد که از قفس به آشیان خود رفته است. او از فقدان همرهانش حسرت میخورد و بیان میکند که دیگران به خانه خود رفتهاند و او تنها مانده است. احساس درد ناشی از عشق ورزیدن به یار و عدم امکان رسیدن به او، و همچنین غم ناشی از غیبت و بیخبر ماندن از او، در این اشعار جریان دارد.
هوش مصنوعی: از بدن به سوی معشوق جان پرندهای از قفس به آشیانهاش رفت.
هوش مصنوعی: از رفتن همراهان بسیار ناراحتیم و اکنون که آنها رفتهاند، ما تنها ماندهایم و کاروان به راه خود ادامه داده است.
هوش مصنوعی: پرندهای که هنوز پرهایش را باز نکرده، به سوی شاخهای درخت پر از باغهای متنوع میرود، اما با ورود فصل خزان، همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: صد بار به خاطر حسرت و اندوه، خود را کشتهام تا اینکه محبوبم به خانهاش رفت.
هوش مصنوعی: وقتی گلی از شاخهای رویید، درختکار برای برداشت آن با مشکلات زیادی روبهرو شد.
هوش مصنوعی: این پرنده که در قفس افتاده است، تا وقتی که از یادش جایگاه اصلیاش را فراموش کرده، مدت زیادی در این حال باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: عاشق هرگز از بند محبوبش جدا نخواهد شد تا به خانه و زندگی خود برگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طوفان درم بر آسمان رفت
در شیربها سخن به جان رفت
هر دل که ز عشق بی نشان رفت
در پردهٔ نیستی نهان رفت
از هستی خویش پاک بگریز
کین راه به نیستی توان رفت
تا تو نکنی ز خود کرانه
[...]
ساقی، به غم تو عقل و جان رفت
می ده، که تکلف از میان رفت
شد تاب و توانم اندر این راه
من هم بروم، اگر توان رفت
تا شد رخ و زلفت از نظر دور
[...]
کافسوس که تن بماند و جان رفت
از دل صبر و ز تن توان رفت
عشقت چو به قصد عقل و جان رفت
دل هم به غلط در آن میان رفت
دل برد گمان که آن دهان نیست
یک ذره بدید و در گمان رفت
جز حسن تو را چو هست آنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.