هر سحر غلتم در خون از نسیم کوی تو
چون نغلتاند به خون ما را که دارد بوی تو
چون شوم ایمن از او کز بهر قتل عاشقان
غمزه را بر کف دو شمشیر است از ابروی تو
گرنه از خون شهیدان میکشد بالا بگو
میخورد آب از کجا سروقد دلجوی تو
بوسه نگرفته زان لب آتشم در جان گرفت
سوختم لبتشنه آخر در کناری جوی تو
از غمت پیچید به خود دایم رگ جانم بتن
پیچ و تاب آن رشته دارد بیشتر یا موی تو
برد از افسون نگاهی چشمت از ما عقل و هوش
نیست کم ز اعجاز سحر نرگس جادوی تو
من کیم تا با تو ای آتشطبیعت سر کنم
شعله را در پیچ و تاب آرد ز تندی خوی تو
گفتی از من رو به گردان چون کنم با اینکه هست
روی دل سوی توام ای روی دلها سوی تو
رازها روشن شود مشتاق از او گویا که هست
ساغر گیتینما آیینه زانوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق میگوید و از درد و رنجی که ناشی از عشق است، سخن میگوید. او توصیف میکند که چگونه زیبایی و غمزههای معشوقش او را شگفتزده کرده و عقل و هوش او را به چالش کشیده است. شاعر از تشنگی و میل قلبی خود به معشوق سخن میگوید و به واژههایی عاشقانه از عشق و دلبستگی اشاره میکند. در مجموع، این شعر تلاشی برای بیان عشق عمیق و فزاینده به معشوق است و نشاندهنده زیبایی و سیرابکننده احساسات انسانی میباشد.
هوش مصنوعی: هر صبح وقتی نسیم کوی تو میوزد، من در خونم غوطهور میشوم، زیرا بوی تو در آن وجود دارد و مرا به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که از عشق تو مطمئن شوم و احساس امنیت کنم، دانستهام که زیبایی چشمانت مانند دو شمشیر، میتواند موجب قتل عاشقان شود.
هوش مصنوعی: اگر درست متوجه شده باشم، این بیت به بیان این نکته میپردازد که دلجوی محبوب و زیبا، از کجا میتواند آب بنوشد، در حالی که بیداد و مظلومیت شهیدان بر آسمان میروید. به نوعی، این بیانگر تضاد بین زیبایی و بیعدالتی است.
هوش مصنوعی: بوسهای از آن لبها نگرفتم و در دل آتش عشق تو افروخته شدم. در حالی که لبهای تشنهام بیصبرانه منتظر بودند، در کناری آب جوی تو سوختم.
هوش مصنوعی: از غم تو، رگ جانم همیشه دوزی به خود میپیچد و این درد و حالت به قدری پیچیده و پر تلاطم است که بیشتر از خود موهای تو به هم ریخته و درهم است.
هوش مصنوعی: نگاه جادویی چشمان تو چنان سحرآمیز و افسونگر است که از عقل و فهم ما میگیرد و توانایی درک را از ما سلب میکند. قدرت سحر و زیبایی تو، مانند جادوگری، همه چیز را تحتتاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که بتوانم با تو، ای آتش طبیعی، کنار بیایم؟ شعلهی آتش از شدت تندی خود در چرخش و نوسان است.
هوش مصنوعی: گفتی که باید از من روی برگردانی، اما چطور میتوانم این کار را بکنم در حالی که دل من همیشه به سوی توست، ای محبوبترین چهرهها که دلها به سمت تو میکشد.
هوش مصنوعی: رازها به طور روشن برای علاقهمندان فاش میشود، زیرا به نظر میرسد که در دست تو جامی وجود دارد که جهان را به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد سرشگم ز آرزوی روی تو چون روی تو
وز فراق روی تو بگداختم چون موی تو
جان من پاینده اندر تن ز مشگین موی تست
دل بود روشن ز روی فرخ دلجوی تو
از نهیب تیر مژگان و کمان ابرویت
[...]
سوی من شادی نیاید،تا نیایم سوی تو
روی شادی آن زمان بینم که بینم روی تو
من دلی دارم که در وی روی شادی هیچ نیست
غیر از آن ساعت که آرد باد صبحم بوی تو
هر کسی از غم پناه خود به جایی میبرد
[...]
مرحبا ایچشم جان روشن بنور رای تو
دستگیر دل گه آشفتگی گیسوی تو
هر که دید آن موی و رو در کفر و در اسلام گفت
صبح اسلام است و شام کفر روی و موی تو
پیش شمع روی تو مهر فلک پروانه ایست
[...]
ای منور دیدهٔ مردم به نور روی تو
عالمی آشفته چون باد صبا از بوی تو
عقل می خواهد که گردد گرد کوی تو ولی
گرد اگر گردد نگردد هیچ گرد کوی تو
هر چه می بینم بود در چشم من آئینه ای
[...]
شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو
سرکشان را طوق گردن حلقه گیسوی تو
تا تو رفتی آفتاب از زر همی تابد طناب
تا زند این خیمه فیروزه در اردوی تو
مدعی گیرم که چون آیینه رویین تن شود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.