گرفتم ز آشیان پرواز از شوق لب بامش
تو پنداری فریب دانهام آورده در دامش
محالست اینکه ناکامی برآید ز آسمان کامش
که از مینای خالی پر نگردد هیچکس جامش
مگیر آسان طریق عشق را کاین ره بود راهی
که باید راهرو از سر گذشتن اولین گامش
مدار از من دریغ بوسه ز آن لب چه خواهد شد
که یکره تلخکامی زین شکر شیرین شود کامش
از آن خورشیدوش داغم که هرگز از فروغ او
نگردد پخته نخل آرزوئی میوه خامش
همه سوزان ببزم عشق از یک آتشیم اما
درین محفل یکی شمع و یکی پروانه شد نامش
خوشآنشبها که که بر چون هاله زآن مه بود آغوشم
کنون طالع نمیبینم شبی نیز از لب بامش
حدیث تلخ حیف است از لب شیرین او ورنه
مذاق جان ما را چاشنی بخش است دشنامش
ز جورت اول عشقم مهیای هلاک خود
که از آغاز هر کاری توان دانست انجامش
ز بخت تیرهام در کشوری مشتاق افتاده
که صبحش راز ظلمت امتیازی نیست با شامش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و پیچیده عاشقانه میپردازد. شاعر احتمال ناکامی در عشق را نفی میکند و نشان میدهد که عشق حقیقی بدون زحمت و تلاش نمیتواند به نتیجه برسد. او به تلخیهای عشق و پیوند عاطفی و جسمی میپردازد و بین شمع و پروانه به توصیف روابط عاشقانه اشاره میکند. در عین حال، شاعر از درد و رنجهای عاشقانه میگوید و به وضعیت ناامیدکنندهاش در زندگی اشاره میکند. در نهایت، به تضاد بین عشق و درد و ناامیدی میپردازد و تأکید میکند که باید با واقعیتها روبهرو شود و به عشق ادامه دهد.
هوش مصنوعی: از شوق پرواز، به لبه بامش نشستم و گمان میکنم که او مرا فریب داده و مثل دانهای در دامش گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: امکان ندارد که کسی به خاطر ناکامیهایش از آسمان سودی ببرد، چون هیچکس نمیتواند از ظرف خالی چیزی به دست آورد.
هوش مصنوعی: به سادگی عشق را شروع نکن، زیرا این مسیر، مسیری است که برای طی کردن آن، فرد باید از موانع زیادی عبور کند و گامهای نخستین آن سخت و دشوار است.
هوش مصنوعی: اگر بوسهای از لب من به تو نرسد، آن تلخی و ناامیدی چه سرنوشتی خواهد داشت؟ آیا این شیرینی و خوشی به تلخی تبدیل خواهد شد؟
هوش مصنوعی: از شدت عشق و تأثیر آن، من همیشه تحت تاثیر نور و گرمای او هستم، به طوری که حتی آرزوهایم نیز هنوز به به fruition نرسیده و خام هستند.
هوش مصنوعی: همه ما به خاطر عشق در یک درد مشترک هستیم، اما در این جمع، یکی شبیه شمع است و دیگری شبیه پروانه.
هوش مصنوعی: خوشا به شبهایی که چون هالهای از آن ماه، در آغوش من بود. اکنون طالع من آنقدر بد است که حتی شبی هم از لبه بامشان نمیبینم.
هوش مصنوعی: انتقاد و ناراحتی که او از ما دارد، با وجود تلخیاش، از زیبایی و شیرینی کلام او کاهش نمییابد. در واقع، حتی این دشنامها هم میتواند برای روح ما لطف و طعمی خوشایند به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: از قدرت عشق تو، آماده هلاکت خودم هستم، زیرا از ابتدا هر کاری را میتوان فهمید که به کجا ختم میشود.
هوش مصنوعی: زندگی من با بختی ناخوشایند در کشوری سپری میشود که صبحهایش به اندازه شبهایش، هیچ ویژگی خاصی برای برتری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابو اسحق ابراهیم کاندر جنب انعامش
به یک ذره نمیسنجد سپهر و هفت اجرامش
بدان ژنده که او دارد طراز خلعت است آری
که نفس زندهٔ پخته است زیر ژندهٔ خامش
به طفلی بت شکست از عقل در بتخانهٔ شهوت
[...]
چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اندامش
که هوشم می رود هر جا که آید بر زبان نامش
زد آتش در دلم یا رب چه گرمی مزاجست این
که نبود در قبا چون برگ گل یک لحظه آرامش
خرابم افگند آن مست حسن از شیوه یی هر دم
[...]
چسان در بر کشم گستاخ چون پیراهن اندامش؟
که رنگ ازبوسه خورشید می بازد لب بامش
چه آگاهی ز حال ما خمار آلودگان دارد؟
می آشامی که خالی برنمی گردد زلب جامش
نهالی راکز او امید من چشم ثمر دارد
[...]
چو دریابد کسی رنگ ادای چشم خود کامش
نهانتر از رگ خواب است موج باده در جامش
رساییها به فکر طرهٔ او خاک میبوسد
مپرس از شانهٔ کوتاه دست آغاز و انجامش
خیال او مقیم چشم حیران است، میترسم
[...]
به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گلفامش
که گر حاصل نشد کام من او حاصل شود کامش
زند هر سنگ بهر راندنم بر بال و پر گردد
برای ماندنم عذری دگر در گوشهٔ بامش
نقاب زلف مشکین هر که بیند بر رخش داند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.