خوبان سزد که پنجه بخونم فرو کنند
هرچند میکنند نکویان نکو کنند
مردم چو در خمار چه حاصل پس از وفات
خاک مرا از اینکه قدح یا سبو کنند
این رسم و راه حقطلبانست کاین گروه
پوشند چشم و گمشده را جستجو کنند
منت چرا ز بخیه کشم بهر چاک دل
کین چاک سینه نیست که او را رفو کنند
دیدن بسم ز دور گل آرزو بشاخ
کین گل نه آن گلست که چینند و بو کنند
دردل ز جوش حسرت الوان بحیرتم
می صدهزار رنگ نه در یک سبو کنند
دلها ز کوچهگردی زلفت دل مرا
جویند اگر گذار بهر تار مو کنند
دست از جهان بشوی که در کیش عشق نیست
مقبول طاعتی که نه با این وضو کنند
نازم بآب خورد قناعت که در خور است
این قطره را سراغ اگر جوبجو کنند
باز آی چند آتش رشگم به جان زنند
آن آبهای رفته که رجعت بجو کنند
عنقای قاف نیستیم گو کسم مپرس
گم گشته نیستم که مرا جستجو کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و جستجوی حقیقت میپردازد. شاعر با بیان اینکه خوبان سزاوارند که در کنشهای خود به عمق وجود انسانها نفوذ کنند، به اهمیت محبت و توجه به انسانیت میپردازد. او بیان میکند که پس از مرگ، ادامهی زندگی بدون عشق و آرزو هیچ فایدهای ندارد و افراد در جستجوی حقیقت باید دیدگاه خود را تغییر دهند. همچنین، شاعر به درد دل و حسرتهایی که از دوری محبوب سرچشمه میگیرد اشاره میکند و میگوید که جستجو برای عشق حقیقی نیاز به عبادت و تمرکز دارد. او در نهایت از مفهوم گمشدگی و جستوجوی در عشق سخن میگوید و تأکید میکند که عشق واقعی فراتر از گذران زندگی مادی است.
هوش مصنوعی: زیبایان شایستهاند که دستشان را در خون فرو ببرند، هرچند که نیکوکاران همیشه کارهای نیکو انجام میدهند.
هوش مصنوعی: مردم در مستی و عدم آگاهی چه فایدهای دارد بعد از مرگ من اگر خاک من را بخواهند در لیوان یا ظروف دیگر بریزند؟
هوش مصنوعی: این رسم و سنت کسانی که به دنبال حقیقت هستند این است که این افراد چشمان خود را میبندند و به جستجوی آنچه گم کردهاند میپردازند.
هوش مصنوعی: چرا از بخیه و ترمیم دل به خاطر زخمها و دردها شکایت کنم، وقتی که زخم سینهام به قدری عمیق است که هیچ چیزی نمیتواند آن را برطرف کند؟
هوش مصنوعی: دیدن زیبایی گل آرزو از دور، شبیه به این است که گل جنگ و کینه را ببینی. این گل، آن گل نیست که ما بکنیم و عطرش را استشمام کنیم.
هوش مصنوعی: در دل من، به خاطر حسرتهای مختلفی که دارم، مانند دریا موج میزند. میخواهم هزاران رنگ را در یک ظرف بریزم، اما نمیتوانم تنها در یک سبو آنها را جمع کنم.
هوش مصنوعی: دلها در جستوجوی تو و زلفهایت هستند، و اگر فرصتی پیش بیاید، حتی به خاطر یک تار موی تو، در کوچهها پرسه خواهند زد.
هوش مصنوعی: از جاذبههای دنیوی دل بکن و دست از دنیا بردار، زیرا در عشق واقعی، عبادتی که بدون حال و هوای عشق انجام شود، مورد قبول نیست.
هوش مصنوعی: من به قناعت آب خوردن افتخار میکنم، چون همین یک قطره برای زندگی کافی است، اگر هم کسی بخواهد این را جستوجو کند.
هوش مصنوعی: بیا دوباره، چرا که حسادت در دلم آتش میزند؛ آن آبهای رفته دلم میخواهد بازگردند و به زندگیام برگردند.
هوش مصنوعی: ما موجوداتی افسانهای و دور از دسترس نیستیم، پس سؤال نپرس که چه کسی هستم. گم نشدهام که کسی بخواهد دنبالم بگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا زنده ایم بر من و تو گفتگو کنند
از بعد ما حدیث من و تو نکو کنند
چون روزگار کش همه کس ذم همیکند
وانگه چو در گذشت همه یاد او کنند
وقتست ای حریف که می در سبو کنند
دردیکشان بمنزل مقصود رو کنند
ما جوی شیر و قصر زبرجد گذاشتیم
ساقی بگو که میکده را رفت و رو کنند
می ده که وضع میکده بی مصلحت نشد
[...]
آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند
آیند و خاک کشتهٔ تیغ تو بو کنند
یک دم اگر ستم نکنی میرم از الم
بیچاره آن کسان که به لطف تو خو کنند
ای دل رسی چه بر در بیتالحرام وصل
[...]
زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنند
شوریدگان صومعه می در سبو کنند
یابند جمله مهر سلیمان و جام جم
گر خاک راه میکده را رفت و رو کنند
در خشت و سنگ میکده دیدم معاینه
[...]
کاش آن کسان که منعم از آن تند خو کنند
صد دل نموده وام و نیم نگاهی به او کنند
این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود
با ساقیان بگو که فکر سبو کنند
این است التماس که ما را پس از وفات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.