گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مشتاق اصفهانی

پایی به پای دشت‌نوردم نمی‌رسد

گردی به گرد بادیه‌گردم نمی‌رسد

حال مرا شنید و نپردازدم به حال

دردم به او رسید و به دردم نمی‌رسد

داند مریض خویشم و آسوده خوانَدَم

من در گمان اینکه به دردم نمی‌رسد

باد خزان گلشن خویشم جدا ز تو

آفت به باغی از دم سردم نمی‌رسد

خون گریم از غم تو و داغم که هیچ رنگ

از اشک سرخ بر رخ زردم نمی‌رسد

مشتاق درد نامه عشاق خوانده‌ام

افسانه‌ای به قصه دردم نمی‌رسد